جلفا - قینان

 

جلفا(2) (جولا/ جوغا/ جوقا) ، محله‌ بزرگ‌ ارمنی‌نشین‌ در شهر اصفهان‌. جلفا در َ40 ْ32عرض‌ شمالی‌ و َ41 ْ51 طول‌ شرقی‌، در کرانه‌ جنوبی‌ زاینده‌رود واقع‌ است‌ و با پل‌ اللّه‌وردیخان‌ به‌ چهارباغ‌ متصل‌ می‌شود.

پس‌ از آنکه‌ شاه‌عباس‌ اول‌ (حک: 996ـ1038) در جنگهای‌ خود با عثمانی‌، در 1013/1604 به‌ قصد اجرای‌ سیاست‌ زمین‌سوخته‌، در برابر لشکریان‌ چغاله‌زاده‌، سردار ترک‌، دستور تخلیه‌ برخی‌ مناطق‌ جنگی‌ در آذربایجان‌ و ارمنستان‌، از جمله‌ جلفا، را صادر کرد و ارمنیان‌ ساکن‌ در این‌ شهر به‌ نواحی‌ گوناگون‌ ایران‌، از جمله‌ اصفهان‌، کوچانده‌ شدند (اسکندر منشی‌، ج‌2، ص‌668؛ حسینی‌ استرآبادی‌، ص‌181؛ رائین‌، ص‌17ـ18؛ فلسفی‌، ج‌3، ص‌202ـ207؛ برای‌ تحلیلهای‌ برخی‌ نویسندگان‌ و مورخان‌ مسیحی‌ از این‌ اقدام‌ شاه‌عباس‌ و گاه‌ انتقادشان‌ از این‌ فرمان‌ رجوع کنید به تاورنیه‌ ، ج‌1، ص‌58ـ59؛ جملّی‌ کارری‌، ص‌17؛ سیوری، ص‌174؛ نیز رجوع کنید به رائین‌، ص‌19ـ 22، 24). شاه‌عباس‌ با ارمنیان‌ جلفای‌ ارس‌، به‌ سبب‌ ثروتمند بودنشان‌ و اینکه‌ زودتر از دیگران‌ از فرمانش‌ اطاعت‌ کرده‌ بودند، مهربان‌تر بود و ظاهراً به‌ همین‌ سبب‌ آنان‌ را به‌ پایتخت‌ خود، اصفهان‌، فرستاد و برای‌ تسهیل‌ انتقال‌ آنان‌ مبالغی‌ از خزانه‌ سلطنتی‌ هزینه‌ کرد (رجوع کنید به درهوهانیان‌، ص‌22ـ25؛ رائین‌، ص‌26). هریک‌ از گروههای‌ ارمنیان‌ که‌ به‌ اصفهان‌ کوچیدند، در محله‌ای‌ که‌ به‌ اسم‌ خودشان‌ نامیده‌ شده‌ بود، مثلاً محله‌ ایروانیها، تبریزیها، نخجوانیها، ساکن‌ شدند. ارمنیان‌ جلفا نیز در 1014/ 1606 محله‌ای‌ به‌ نام‌ جلفا را با حمایت‌ شاه‌عباس‌، در زمینهای‌ کنار خیابان‌ عباس‌آباد، به‌ وجود آوردند و در واقع‌، کرانه‌ جنوبی‌ زاینده‌رود را به‌ دَه‌بخش‌ تقسیم‌ کردند که‌ هریک‌ از آنها با کوچه‌ای‌ وسیع‌ به‌ خیابان‌ طولانی‌ شرقی‌ ـ غربی‌ وسط‌ محله‌ ــکه‌ به‌ نام‌ یکی‌ از سران‌ ارمنیان‌ جلفا و از کلانتران‌ آنجا، خواجه‌نظر نام‌ داشت‌ــ متصل‌ می‌شد. این‌ محله‌ در زمینهای‌ اعطایی‌ شاه‌ به‌ جلفاییان‌ ــکه‌ متعلق‌ به‌ املاک‌ خاصه‌ واقع‌ در سیچان‌، قینان‌ و مِرقون‌ بودــ پدید آمد (درهوهانیان‌، ص‌25ـ 27؛ رائین‌، ص‌26ـ27). چون‌ جلفا در زمینهای‌ ساده‌ کشاورزی‌ احداث‌ شد، طرح‌ و نقشه‌ آن‌ آسان‌ به‌ اجرا درآمد (درهوهانیان‌، ص‌25).

محلات‌ اصلی‌ جلفای‌ اصفهان‌ در ابتدا عبارت‌ بودند از: میدان‌ بزرگ‌، میدان‌ کوچک‌ یا کوچه‌ شیرکخانه‌، چهارسوق‌، هاکوپجان‌ یا محله‌ حصیربافها، و قاراکل‌ یاقینان‌ (رجوع کنید به درهوهانیان‌، ص‌605ـ 609؛ اعرابی‌ هاشمی‌، 1378ش‌، ص‌64ـ 65) و محلاتی‌ چون‌ سنگتراشها (معروف‌ به‌ گبرآباد یا کوچر)، تبریزیها، ایروانیها و گاسک‌ بعداً جزو جلفا شدند (رجوع کنید به درهوهانیان‌، همانجا؛ اعرابی‌ هاشمی‌، 1378ش‌، ص‌66). قبرستان‌ ارمنیان‌ جلفا نیز در دامنه‌ کوه‌ صُفّه‌ در جنوب‌ اصفهان‌ واقع‌ بود (درهوهانیان‌، ص‌609).

شاه‌عباس‌ اول‌ برای‌ جلفاییان‌، حقوق‌ و امتیازات‌ ویژه‌ای‌ در نظر گرفته‌ بود، چنانکه‌ می‌توانستند، برخلاف‌ سایر مسیحیان‌، آزادانه‌ خانه‌ و ملک‌ بخرند و در امور حقوقی‌ و قضایی‌ مطیع‌ مقررات‌ عرفی‌ و شرعی‌ خود و در اجرای‌ مراسم‌ و تشریفات‌ دینی‌ آزاد باشند. شاه‌ برای‌ تأمین‌ آسایش‌ ارمنیان‌ جلفا دستور داده‌ بود که‌ هیچ‌ مسلمانی‌ در آنجا منزل‌ نگیرد و کسی‌ متعرض‌ آنان‌ نشود. همچنین‌ با اجازه‌ او، ارمنیان‌ جلفا، برخلاف‌ مقررات‌ اهل‌ ذمّه‌، می‌توانستند مثل‌ دیگر ایرانیان‌ لباس‌ بپوشند و سران‌ و اعیانشان‌ می‌توانستند برای‌ اسبهایشان‌ زین‌ و یراق‌ زرین‌ و سیمین‌ به‌کار برند (تاورنیه‌، ج‌1، ص‌66). جلفا به‌ صورت‌ خودگردان‌ اداره‌ می‌شد (سیوری‌، همانجا) و کلانتر یا حکمران‌ جلفا را ارمنیان‌، با موافقت‌ شاه‌، از میان‌ خودشان‌ برمی‌گزیدند. این‌ کلانتران‌ مناسبات‌ نزدیکی‌ با شاه‌ داشتند (رجوع کنید به تاورنیه‌، ج‌1، ص‌148؛ لوفت، ص‌132 و ارجاعات‌ آن‌)، چنانکه‌ یک‌بار خواجه‌نظر، در اوایل‌ سلطنتِ شاه‌عباس‌ اول‌، مبلغ‌ کلانی‌ به‌ وی‌ قرض‌ داد (رجوع کنید به فلور، 1356ش‌، ص‌85). گاه‌ به‌ امر شاه‌، از سفیران‌ کشورهای‌ اروپایی‌ نیز در خانه‌های‌ این‌ کلانتران‌ پذیرایی‌ می‌شد (رجوع کنید به محمد معصوم‌، ص‌249؛ درباره‌ وظایف‌ کلانتران‌ و نیز سازمان‌ اداری‌ جلفا در دوره‌ صفویه‌ رجوع کنید به اعرابی‌ هاشمی‌، 1379ش‌ الف‌ ، ص‌149ـ155).

شاه‌عباس‌ تجارت‌ ابریشم‌ در ایران‌ را، که‌ در انحصار خود داشت‌، به‌ ارمنیان‌ جلفا سپرد و بدین‌ترتیب‌ به‌ فعالیت‌ تجاری‌ آنان‌ رونق‌ بخشید و درنتیجه‌، بسیاری‌ از ارمنیان‌ شهرهای‌ دیگر ایران‌، از جمله‌ تبریز و ایروان‌، به‌ اصفهان‌ مهاجرت‌ کردند (در دوره‌ عباس‌ دوم‌ نیز ارمنیهای‌ بخشهای‌ گوناگون‌ اصفهان‌، به‌ دستور وی‌، به‌ حوالی‌ جلفا کوچانده‌ شدند)؛ ازاین‌رو، در مدتی‌ کوتاه‌، جمعیت‌ و وسعت‌ محله‌ جلفا رو به‌ فزونی‌ نهاد (تاورنیه‌، ج‌1، ص‌58ـ 59؛ درهوهانیان‌، ص‌60ـ61)، به‌ طوری‌ که‌ به‌ گزارش‌ شاردن‌ (ج‌8، ص‌102ـ103) این‌ محله‌ در دوره‌ شاه‌عباس‌ دوم‌، یک‌ فرسنگ‌ طول‌ و یک‌ فرسنگ‌ عرض‌ داشت‌ و به‌ دو بخش‌ جلفای‌ قدیم‌ (ساخته‌ شده‌ در دوره‌ عباس‌ اول‌) و جلفای‌ نو (ساخته‌ شده‌ در دوره‌ عباس‌ دوم‌) تقسیم‌ می‌شد و دارای‌ چند حمام‌، دو کاروانسرا، یک‌ دیر، یازده‌ کلیسا، دو مکتبخانه‌ جدا برای‌ دختران‌ و پسران‌، و حدود 500 ، 3 منزل‌ مسکونی‌ بود (قس‌ کمپفر ، ص‌186، که‌ جمعیت‌ آن‌ را در دوره‌ شاه‌صفی‌ دوم‌ سی‌ هزار تن‌ تخمین‌ زده‌ است‌).

در حمله‌ افغانها به‌ اصفهان‌، ارمنیان‌ ناگزیر جلفا را تسلیم‌ کردند و افغانها اموال‌ آنان‌ را غارت‌ نمودند و تعدادی‌ از دختران‌ ایشان‌ را ربودند (رجوع کنید به کروسینسکی‌، ج‌2، ص‌48ـ52؛ نیز رجوع کنید به فلور، 1998، ص‌105). با این‌ حال‌، ارمنیان‌ جلفا از قحطی‌ و کشتار عمومی‌ افغانیان‌ در امان‌ ماندند (رجوع کنید به درهوهانیان‌، ص‌171، 177). گرفتاریها و تضییقاتی‌ که‌ از زمان‌ شاه‌سلطان‌ حسین‌ صفوی‌ (حک: 1105ـ1135) برای‌ ارمنیان‌ جلفا پدید آمده‌ و با حمله‌ افغانها و سپس‌ در دوره‌ نادرشاه‌ افشار (حک: 1148ـ1160) شدت‌ بیشتری‌ گرفته‌ و گاه‌ نیز شورشهای‌ ارمنیان‌ جلفا را برانگیخته‌ بود (رجوع کنید به آرونووا و اشرافیان‌ ، ص‌211)، سبب‌ شد تا برخی‌ ساکنان‌ جلفا این‌ شهر را به‌ بهانه‌های‌ گوناگون‌، از جمله‌ زیارت‌ و تجارت‌، ترک‌ کنند و به‌ بغداد و هند و اروپا بروند (رجوع کنید به درهوهانیان‌، ص‌185ـ186، 220ـ222؛ اوته‌ ، ص‌174). در زمان‌ کریمخان‌ زند، که‌ تا حدی‌ در آسودگی‌ ارمنیان‌ جلفا می‌کوشید (برای‌ مصائب‌ مردم‌ جلفا در زمان‌ هجوم‌ علی‌مردان‌، رقیب‌ کریمخان‌ رجوع کنید به گریمو، ص‌228ـ229؛ رستم‌الحکما، ص‌250ـ251)، این‌ مهاجرتها نیز ادامه‌ یافت‌، به‌طوری‌ که‌ جمعیت‌ جلفا در این‌ دوره‌ کمتر از 700 ، 1 تن‌ بود (رجوع کنید به درهوهانیان‌، ص‌228، 237). با انتقال‌ پایتخت‌ از اصفهان‌ به‌ شیراز در دوره‌ زندیه‌ و سپس‌ به‌ تهران‌ در دوره‌ قاجار، مهاجرت‌ ارمنیان‌ بیشتر به‌ سمت‌ تهران‌ و هندوستان‌ بود (رجوع کنید به پولاک‌ ، ص‌25ـ26؛ اوبن ، ص‌293). در دوره‌ قاجار، از جمعیت‌ و رونق‌ جلفا به‌ شدت‌ کاسته‌ شد، به‌طوری‌ که‌ جمعیت‌ آن‌ را در این‌ دوره‌ کمتر از 500 ، 3 تن‌ برآورد کرده‌اند (رجوع کنید به جکسون‌، ص‌270؛ چریکوف‌، ص‌83؛ اوبن‌، ص‌291ـ292؛ برای‌ آمار و ارقام‌ مختلف‌ درباره‌ جمعیت‌ جلفا رجوع کنید به اعرابی‌ هاشمی‌، 1378ش‌، ص‌70ـ71).

مهم‌ترین‌ فعالیت‌ ارمنیان‌ جلفا تجارت‌ بود. این‌ شهر در دوره‌ شاه‌ عباس‌ اول‌، به‌سبب‌ مهارت‌ و خبرگی‌ ارمنیان‌ در تجارت‌ و شهرت‌ آنان‌ به‌ صداقت‌ و امانت‌، مرکز شبکه‌ای‌ برای‌ تجارت‌ خارجی‌ شد که‌ از یک‌سو در جاوه‌ و تایلند و فیلیپین‌ و هند و از سوی‌ دیگر در هلند و فرانسه‌ و ایتالیا و انگلیس‌ و اسپانیا و سوئد، به‌ خریدوفروش‌ و صدور و ورود کالا می‌پرداخت‌ (رجوع کنید به تاورنیه‌، ج‌1، ص‌62ـ63؛ د.اسلام‌ ، چاپ‌ دوم‌، تکمله‌ 5ـ6، ذیل‌ مادّه‌؛ سیوری‌، ص‌175). اعطای‌ وامهای‌ بدون‌ بهره‌ از طرف‌ شاه‌عباس‌ اول‌ به‌ بازرگانان‌ ارمنی‌ جلفا (رجوع کنید به سیوری‌، همانجا) و سپردن‌ تجارت‌ ابریشم‌ به‌ آنان‌ را باید عامل‌ اصلی‌ موفقیتشان‌ به‌ شمار آورد. آنان‌ انواع‌ فرآورده‌های‌ صنعتی‌، مثل‌ لوازم‌ خیاطی‌ و اشیای‌ فلزی‌ و ساعت‌ و پارچه‌، را از اروپا به‌ ایران‌ وارد و از این‌ راه‌ سودهای‌ کلانی‌ حاصل‌ می‌کردند، چنانکه‌ از خواجه‌ پطرس‌، یکی‌ از تاجران‌ معروف‌ آن‌ عصر، پس‌ از مرگ‌، علاوه‌ بر خانه‌ و جواهر و مایملک‌ دیگر، چهل‌ هزار تومانِ نقره‌ بر جای‌ مانده‌ بود (تاورنیه‌، ج‌1، ص‌65؛ سیوری‌، همانجا). با کاهش‌ جمعیت‌ جلفا و کمتر شدن‌ حمایتهای‌ حاکمان‌ بعدی‌ از آنان‌ و نیز کمتر شدن‌ اهمیت‌ سیاسی‌ و اقتصادی‌ اصفهان‌ در دوره‌های‌ بعد، وضع‌ اقتصادی‌ بازرگانان‌ جلفا نیز به‌ تدریج‌ دچار نقصان‌ گردید (رجوع کنید به شیل‌ ، ص‌198).

ارمنیان‌ جلفا به‌ مشاغل‌ دیگری‌ چون‌ طبابت‌، زرگری‌، نجاری‌، ریخته‌گری‌، سنگتراشی‌، ساعت‌سازی‌، نوازندگی‌ و غیره‌ نیز می‌پرداختند (رجوع کنید به رائین‌، ص‌128ـ133؛ قوکاسیان‌، ص‌349؛ لئون‌ میناسیان‌ درباره‌ فن‌ زرگری‌، که‌ ارمنیان‌ جلفا در آن‌ مهارت‌ داشتند، کتابی‌ با عنوان‌ > زرگری‌ در جلفای‌ اصفهان‌ < نوشته‌ است‌). همچنین‌ ارمنیان‌ جلفا از پیشروان‌ صنعت‌ چاپ‌ در ایران‌ بودند. خاچاطور وارداپت‌ کساراتسی‌، پیشوای‌ ارمنیان‌ جلفا، در 1047/1638 برای‌ اولین‌ بار کتاب‌ زبور داوود را در 572 صفحه‌ به‌چاپ‌ رساند (میناسیان‌، 1379ش‌، ص‌10؛ نیز رجوع کنید به چاپ‌ و چاپخانه‌ * ، بخش‌ ایران‌).

ارمنیان‌ جلفا در ترقی‌ و تکامل‌ معماری‌ و هنر ایران‌ نیز فعالانه‌ مشارکت‌ داشته‌اند. معماری‌ آنان‌ تلفیقی‌ بوده‌ است‌ از ویژگیهای‌ معماری‌ ارمنستان‌ با اوضاع‌ اقلیمی‌ و مصالح‌ ساختمانی‌ محلی‌ و موازین‌ و شرایط‌ فرهنگی‌ در معماری‌ عصر صفوی‌ (حقنظریان‌، ص‌51ـ52). معماری‌ آنان‌، علاوه‌ بر ساخت‌ شهری‌ و بناهای‌ مسکونی‌ و بازارها و کارگاهها، در ساخت‌ کلیساهای‌ بسیاری‌ متجلی‌ است‌ (برای‌ کلیساهای‌ جلفا رجوع کنید به اعرابی‌ هاشمی‌، 1379ش‌ ب‌ ، ص‌54ـ58؛ حقنظریان‌، ص‌51؛ نیز رجوع کنید به کلیسا * ؛ وانک‌ * ، کلیسا) که‌، با الهام‌ از کلیساهای‌ ارمنستان‌، طرح‌ مستطیلی‌ (به‌ شکل‌ صلیب‌) دارند و در جهت‌ شرقی‌ ـ غربی‌ ساخته‌ شده‌اند، اما در نماها و تقسیمات‌، اسلوب‌ معماری‌ ایرانی‌ ـ اسلامی‌، به‌خصوص‌ شیوه‌ اصفهانی‌ و معماری‌ عصر صفوی‌، کاملاً مشهود است‌ (عسکری‌، ص‌37). برخلاف‌ سنّت‌ کلیساهای‌ ارمنی‌، که‌ فقط‌ خارجِ بنا تزئین‌ می‌شد و فضای‌ داخلی‌ ساده‌ و بی‌پیرایه‌ می‌ماند، در جلفای‌ اصفهان‌ نماهای‌ خارجی‌ کلیسا ساده‌ است‌، اما دیوارهای‌ داخلی‌ با نقاشیهای‌ دیواری‌ و کاشی‌ و روشهای‌ دیگر تزئین‌ گردیده‌ است‌ (حقنظریان‌، ص‌52ـ53). درواقع‌، ارمنیان‌ جلفا فرهنگ‌ معماری‌ جدیدی‌ پدید آوردند که‌ مسافران‌، تاجران‌ و صنعتگران‌ آن‌ را به‌ ارمنستان‌ نیز انتقال‌ دادند (همان‌، ص‌54).

نقاشی‌ جلفا، که‌ در تزئینات‌ کلیساها و منازل‌ نمود می‌یابد، تحت‌ تأثیر سه‌ جریان‌ بوده‌ است‌: نقاشی‌ ایرانی‌ دوره‌ صفوی‌؛ زمینه‌های‌ سنّتی‌ مهاجران‌ ارمنی‌ که‌ از جلفای‌ ارمنستان‌ به‌ اصفهان‌ آمده‌ بودند و استادان‌ بزرگی‌ چون‌ هاکوپ‌ جوقایاتسی‌ آن‌ را غنی‌ ساخته‌ بودند؛ و نقاشی‌ اروپایی‌. نمونه‌های‌ جریان‌ هنری اخیر را یا تاجران‌ ارمنی‌ به‌ویژه‌ از هلند و ایتالیا و آلمان‌ به‌ اصفهان‌ می‌آوردند و نقاشان‌ محلی‌ آنها را الگوی‌ خود قرار می‌دادند، یا نقاشان‌ مسیحی‌ اروپایی‌ که‌ در جلفا سکونت‌ داشتند (همان‌، ص‌56). یکی‌ از برجسته‌ترین‌ نقاشان‌ جلفا، میناس‌ زاغگوق‌ (قرن‌ یازدهم‌/ هفدهم‌) بود که‌ پس‌ از فراگرفتن‌ نقاشی‌ نزد استادان‌ فرنگی‌ در حلب‌، به‌ ایران‌ آمد و در زمینه‌های‌ مختلف‌، از نگارگری‌ (مینیاتور) تا نقاشی‌ دیواری‌، به‌ فعالیت‌ پرداخت‌. از جمله‌ کارهای‌ او نقاشیهای‌ نمازخانه‌ یمانیان‌ جلفا، نقاشیهای‌ دیواری‌ عمارتهای‌ شاه‌عباس‌ و شاه‌صفی‌ و خانه‌های‌ برخی‌ تاجران‌ ارمنی‌ چون‌ خواجه‌ سافراز/ سَرفَراز و پطروس‌ ولیجانیان‌ است‌ (قوکاسیان‌، همانجا؛ میناسیان‌، 1356ش‌، ص‌29؛ حقنظریان‌، ص‌57ـ58). از دیگر نقاشان‌ بزرگ‌ جلفا، مالام‌، واران‌، مراوجان‌ و به‌ویژه‌ هووهانِس‌ مِرکوز و تانْری‌ وِران‌ مشهور به‌ بگُدْان‌ سلطانوف‌ بودند (رجوع کنید به قوکاسیان‌، همانجا؛ حقنظریان‌، ص‌58).

ارمنیان‌ جلفا از ابتدای‌ سکونت‌ در اصفهان‌، مدارس‌ دینی‌ تأسیس‌ کردند (رجوع کنید به درهوهانیان‌، ص‌585ـ 586). برخی‌ از روحانیان‌ ارمنی‌ نیز در منازل‌ خود به‌ کودکان‌ آموزش‌ می‌دادند (میناسیان‌، 1380ش‌، ص‌78). در اولین‌ مدرسه‌ دینی‌ جلفا، معلمی‌ به‌ نام‌ گستاند تدریس‌ می‌کرد که‌ در 1098/1687 کتابی‌ برای‌ تدریس‌ تجارت‌ نوشت‌ و در آن‌ از انواع‌ پولها و اوزان‌ رایج‌ در کشورها و نحوه‌ تبدیل‌ آنها به‌ یکدیگر سخن‌ گفت‌ (رجوع کنید به درهوهانیان‌؛ میناسیان‌، 1380ش‌، همانجاها). معروف‌ترین‌ مدارس‌ جلفا در قرن‌ سیزدهم‌/ نوزدهم‌ عبارت‌ بودند از مدرسه‌ هادوتون‌ آبکاریان‌ در محوطه‌ کلیسای‌ مریم‌، مدرسه‌ مریم‌ هارتونیان‌ در محوطه‌ کلیسای‌ میناس‌، و مدرسه‌ مارکارسوکیاسیان‌ در محوطه‌ کلیسای‌ استپانوس‌، که‌ در 1297/1880 همگی‌ در یک‌ جا متمرکز و مدارس‌ ملی‌ مرکزی‌ نامیده‌ شدند (میناسیان‌، 1376ش‌، ص‌17؛ نیز رجوع کنید به درهوهانیان‌، ص‌588ـ593). اولین‌ مدرسه‌ ملی‌ دخترانه‌ جلفا در 1274/1858 تأسیس‌ و در 1309/ 1892 به‌ مدرسه‌ پسرانه‌ ملحق‌ شد. به‌ گزارش‌ میناسیان‌ (همانجا) در 1376ش‌، جلفا دارای‌ چهار مؤسسه‌ آموزشی‌ بوده‌ است‌.

نیز رجوع کنید به ارامنه‌ * ؛ کلیسا * ؛ وانک‌ * ، کلیسا

منابع‌: ماریانا روبنوونا آرونووا و کلارا زارمایروونا اشرفیان‌، دولت‌ نادرشاه‌ ، ترجمه‌ حمید امین‌، تهران‌ 1356ش‌؛ اسکندرمنشی‌؛ شکوه‌السادات‌ اعرابی‌ هاشمی‌، «سازمان‌ اداری‌ جلفای‌ نو در عصر صفوی‌»، فرهنگ‌ اصفهان‌ ، ش‌17 و 18 (زمستان‌ 1379 الف‌ )؛ همو، «شکل‌گیری‌ و توسعه‌ جلفای‌ نو در عصر صفوی‌»، همان‌، ش‌14 (زمستان‌ 1378)؛ همو، «کلیساهای‌ ارمنیان‌ جلفا»، همان‌، ش‌15 (بهار 1379 ب‌ )؛ ژان‌ اوته‌، سفرنامه‌ ژان‌ اوتر: عصر نادرشاه‌ ، ترجمه‌ علی‌ اقبالی‌، تهران‌ 1363ش‌؛ یاکوب‌ ادوارد پولاک‌، سفرنامه‌ پولاک‌ ، ترجمه‌ کیکاوس‌ جهانداری‌، تهران‌ 1361ش‌؛ جووانی‌ فرانچسکو جملی‌ کارری‌، سفرنامه‌ کارری، ترجمه‌ عباس‌ نخجوانی‌ و عبدالعلی‌ کارنگ‌، [ تبریز ] 1348ش‌؛ چریکوف‌، سیاحتنامه‌ مسیو چریکف، ترجمه‌ آبکار مسیحی‌، به‌ کوشش‌ علی‌اصغر عمران‌، تهران‌ 1379ش‌؛ حسین‌بن‌ مرتضی‌ حسینی‌ استرآبادی‌، تاریخ‌ سلطانی‌: از شیخ‌ صفی‌ تا شاه‌ صفی‌ ، چاپ‌ احسان‌ اشراقی‌، تهران‌ 1364ش‌؛ آرمن‌ حقنظریان‌، «نگاهی‌ به‌ معماری‌ و نقاشی‌های‌ دیواری‌ کلیساهای‌ جلفای‌ اصفهان‌»، پیمان‌ ، ش‌3 و 4 (پاییز و زمستان‌ 1375)؛ هاروتون‌ درهوهانیان‌، تاریخ‌ جلفای‌ اصفهان‌، ترجمه‌ لئون‌ میناسیان‌ و محمدعلی‌ موسوی‌ فریدنی‌، اصفهان‌ 1379ش‌؛ اسماعیل‌ رائین‌، ایرانیان‌ ارمنی، تهران‌ 1356ش‌؛ محمدهاشم‌ رستم‌الحکما، رستم‌التواریخ‌ ، چاپ‌ محمد مشیری‌، تهران‌ 1348ش‌؛ مری‌ لئونورا شیل‌ (وولف‌)، خاطرات‌ لیدی‌ شیل‌: همسر وزیر مختار انگلیس‌ در اوائل‌ سلطنت‌ ناصرالدین‌شاه، ترجمه‌ حسین‌ ابوترابیان‌، تهران‌ 1368ش‌؛ عبدالرضا عسکری‌، «طراحی‌ مجموعه‌ فرهنگی‌ جلفای‌ اصفهان‌»، پایان‌نامه‌ کارشناسی‌ارشد مهندسی‌ معماری‌، دانشگاه‌ بین‌المللی‌ امام‌ خمینی‌، 1380ش‌؛ نصراللّه‌ فلسفی‌، زندگانی‌ شاه‌عباس‌ اول‌ ، ج‌3، تهران‌ 1353ش‌؛ ویلم‌ فلور، اولین‌ سفرای‌ ایران‌ و هلند: شرح‌ سفر ' موسی‌بیگ‌‘، سفیر شاه‌عباس‌ به‌ هند و سفرنامه‌ ' یان‌ اسمیت، سفیر هلند در ایران‌ ، به‌کوشش‌ داریوش‌ مجلسی‌ و حسین‌ ابوترابیان‌، تهران‌ 1356ش‌؛ قوکاسیان‌، «هنر و فرهنگ‌ ارامنه‌ ایران‌ در زمان‌ قدیم‌»، ارمغان‌ ، سال‌55، دوره‌ 42، ش‌5 (مرداد 1352)؛ انگلبرت‌ کمپفر، سفرنامه‌ کمپفر، ترجمه‌ کیکاوس‌ جهانداری‌، تهران‌ 1360ش‌؛ گریمو، «نامه‌ به‌ پربینه‌»، در نامه‌های‌ شگفت‌انگیز از کشیشان‌ فرانسوی‌ در دوران‌ صفویه‌ و افشاریه، ترجمه‌ بهرام‌ فره‌وشی‌، تهران‌: مؤسسه‌ علمی‌ اندیشه‌ جوان‌، 1370ش‌؛ پاول‌ لوفت‌، ایران‌ در عهد شاه‌عباس‌ دوم‌ ، ترجمه‌ کیکاوس‌ جهانداری‌، تهران‌ 1380ش‌؛ محمد معصوم‌، خلاصة‌السیر: تاریخ‌ روزگار شاه‌صفی‌ صفوی‌ ، تهران‌ 1368ش‌؛ لئون‌ میناسیان‌، «استاد میناس‌، نقاش‌ مشهور جلفا»، هنر و مردم‌ ، ش‌179 (شهریور 1356)؛ همو، اولین‌ چاپخانه‌ ایران‌ و فهرست‌ چاپخانه‌های‌ اصفهان‌، اصفهان‌ 1379ش‌؛ همو، راهنمای‌ جلفای‌ اصفهان‌، اصفهان‌ 1376ش‌؛ همو، «مدارس‌ ارمنیان‌ جلفا»، فرهنگ‌ اصفهان‌ ، ش‌20 (تابستان‌ 1380)؛

Eugهne Aubin , La Perse d'aujourd'hui: Iran , Mesopotamie , Paris 1908; Jean Chardin , Voyages du Chevalier Chardin en Perse et autres lieux de l'orient , new ed. by L. Langlهs, Paris 1811; EI 2 , suppl . fascs 5-6, Leiden 1982, s.v. "Djulfa" (by A. Dietrich); Willem M. Floor, The Afghan occupation of Safavid Persia: 1721-1729 , Paris 1998; Abraham Valentine Williams Jaekson, Persia: past and present, a book of travel and research , New York 1906; Judasz Tadeusz Krusinski, The history of the late revolutions of Persia , New York 1973; Roger Mervyn Savory, Iran under the Safavids , Cambridge 1980; Jean-Baptiste Tavernier, Les six voyages de Turquie et de Perse , Introduction et notes de Stephane Yerasimos, Paris 1981.

/ شهرام‌ امیری‌ و گروه‌ تاریخ‌ اجتماعی‌ /