اصفهان

طالع سعد سپاهان آذر است شاخص نقشش ، سرای قیصر است

اصفهان

طالع سعد سپاهان آذر است شاخص نقشش ، سرای قیصر است

پل مارنان ( مارنون)

پل مارنون (مارنان)

پل تاریخی رابط  غرب اصفهان

 

 

موقعیت: خیابان مطهری بین پل فلزی و پل وحید

واسطه اتصال دو ساحل شمالی و جنوبی رودخانه در غربی ترین قسمت شهر اصفهان بوده شکل امروزی این پل با نمای ساختمانی عصر صفوی تغییر اساسی نکرده است ولی تعمیرات مکرری را سر گذارنده است

بنا به روایتی این پل در اصل ماربین نام داشته که اسم تصحیف «مهربین» از فرهنگ اوستایى است و در طى 15 قرن تاریخ اسلامى ایران پیوسته به همین نام شناخته شده و در غربى‏ترین قسمت شهر اصفهان بوده است. این پل در عصر صفوى تغییرى نکرده ولى تعمیرات مکرّر داشته است.

 چهارفرسنگ به شهر اصفهان مانده رودخانه زاینده رود به شکل مارپیچى راست خم گشته وارد شهر مى ‏گردد و و گفته‏ اند که به همین جهت قریه مارنان را مارنان یا ماریانان گفته ‏اند و در همین محل پل مارنان را ساخته و جلفا را بقریه مارنان اتصال مى ‏دهد پل مزبور اکنون داراى هفده دهانه است ولى در پیش بیش از هفده دهانه داشته است که حالا بسته شده است. این پل را پل سرفراز هم نامیده ‏اند و وجه تسمیه ‏اش را چنین بیان کرده ‏اند که در زمان شاه سلیمان صفوى یکى از ثروتمندان ارامنه آن را ساخت و به لقب سرفراز نائل گردید و مدتى هم به همان نام سرفراز مشهور بود.

 در هر حال متمول مزبور تعمیرى کرده است چه این پل قبل از آن وجود داشته است منتهى هر چه عبور و مرور به نسبت جمعیت زیادتر مى ‏شده پل فرسوده مى ‏گردیده است و احتیاج به تعمیر و تجدید بناء حاصل مى ‏گردیده است ثبت تاریخى این پل در گردش ادارى است.

کاروانسرا های اصفهان

قبل از پیدایش وسایط نقلیة موتوری مثل اتومبیل‌های مختلف، قطار، کشتی و هواپیما که مسافر و بار را به سهولت حمل می‌نمایند، تجار، مال‌التجاره‌های خود را به وسیلة چهارپایان مثل الاغ و قاطر و شتر و امثال آن حمل می‌نمودند. همچنین مسافرتها و زیارتها به وسیلة همین چهارپایان انجام می‌گرفت که مدّت مدیدی طول می‌کشید تا مال‌التجاره‌ها یا مسافرین پس از مشقّات و زحمات زیاد به مقصد خود برسند. بنابراین احتیاج فراوانی به استراحتگاه بین راه داشتند تا خود و مرکبشان در آن محل کمی توقف نموده، رفع خستگی نمایند و برای ادامة راه آماده شوند. به همین مناسبت سلاطین قدیم ایران به فکر ساختن کاروانسراهای مجهزّ میان شهرهای مهمّ تجاری یا اماکن مقدّسه زیارتی افتادند. این کاروانسراها بهترین محل آسایش مسافران و حفظ امنیت کالاهای آنها و همچنین محل ارتباط و اطلاع با شهرهای دیگر بوده‌اند. کاروانسراها حُجرات متعددی جهت مسافر و طویله‌های مجهزّی برای مرکب‌های آنها داشته است. بنای این نوع کاروانسراهای امن و مجهزّ در زمان صفویه به خصوص در عهد شاه عباس به اوج خود رسید.

چنانکه در کتب تاریخ ضبط شده، شاه عباس تعداد 999 باب کاروانسرا در سراسر کشور احداث نموده است. بسیاری از سیّاحانی که در آن زمان به ایران آمده‌اند این کاروانسراها را نام برده و مدتها در آنجا زندگی کرده‌اند. تاورنیه نوشته است: «بعضی از کاروانسراهای ایران گنجایش یکصد مسافر را با اسبها و کالاهایشان داشته، تا مسافران بتوانند مدتها با آسایش و امنیت در آنجا به استراحت بپردازند». ژان شاردن تعداد حجرات و اتاقهای یکی از این کاروانسراها را 250 باب دانسته و نوشته است: «کاروانسرا دارای حوض بزرگی در وسط و درختان تنومندی در اطراف است.» تعداد کاروانسراهای اصفهان را در عهد صفویه 182 باب ذکر کرده‌اند.

کاروانسرای مادرشاه (مهمانسرای عباسی)

در مشرق مدرسه چهارباغ و در سمت چپ خیابان چهارباغ یکی از بزرگترین کاروانسراهای اصفهان واقع شده است این کاروانسرا همزمان با بنای مدرسه چهارباغ احداث شده تا درآمد و عواید آن به مصرف مخارج طلاب و نگهداری مدرسه برسد.

کاروانسرا در زمان سلطنت شاه حسین صفوی ساخته شد و در عداد آخرین آثاری است که در اواخر حکومت صفویان در اصفهان ساخته شده است.

یکی از محققان و پژوهشگران معماری اسلامی، این کاروانسرای چهار ایوانی مستطیل شکل را دارای 128 متر طول و 93 متر عرض نوشته است که در دو طبقه آن 140 اتاق دارد. در پشت این اتاقها دو اصطبل سراسری نیز وجود داشته است.

این کاروانسرا در دوره قاجاریه مانند سایر آثار اصفهان مورد بی مهری ظل السلطان حاکم اصفهان قرار گرفت و بالاخره نیز بوسیله این شاهزاده حاکم به فروش رسید.

درحدود سال 1343 شمسی مقرر گردید کاروانسرای مادرشاه با حفظ جنبه های هنری و ارزش های معماری دوران صفویه به یک مهمانسرای بین المللی تبدیل گردد. طرح های اولیه کار به وسیله ماکسیم سیرو متخصص مشهور که تالیفات بسیاری در معماری ایران و بخصوص کاروانسراها دارد آماده گردید و با استفاده از شیوه های معماری سنتی و تقلید از نقاشی های موجود در بناهای تاریخی بویژه نقاشی ها و گچبری های کاخ عالیقاپو سالن های مهمانسرای مزبور پس از مدت 8 سال آماده گردید.

این مهمانسرا که امروز به نام مهمانسرای عباسی نامیده می شود با نقاشی ها و تزئینات نقاشی و گچبریهای بسیار زیبا و آثار چوبی نفیس و آلت و لفظ های باشکوه یکی از جاذبه های بسیار زیبای اصفهان بشمار می رود.

علاوه برآن این مهمانسرا پذیرای اجلاس ها و سمینارها و نشست های داخلی و بین المللی است که در سالن های جدید الاحداث آن برگزار می گردد.

کاروانسرای مقصود عطّار

 این کاروانسرا در حوالی میدان امام قرار داشته و بنا به توصیة شاه عباس به دست عطّاری معروف، با تجهیزات کامل ساخته شده است کاروانسرای مذکور به شکل مربع مستطیل و به طول 136 متر و عرض 60 متر بوده. در اطراف آن اتاقهای دو طبقه به ارتفاع 5/7 متر ساخته شده بود. در مدخل کاروانسرا دکانهایی در طرفین دالان ورودی قرار داشته است، اتاقهای پایینی کاروانسرا دارای ایوان و مهتابی و اتاقهای فوقانی دارای صندوقخانه بوده‌اند کف کاروانسرا سنگ‌فرش و در وسط آن حوض بزرگی ساخته بوده‌اند در گوشه و کنار ساختمان نیز چند چاه آب وجود داشته است.  پشت ساختمان طویله یا باربند، برای استراحت و خوراک حیوانات در نظر گرفته شده بود. مغازة عطّاری که این کاروانسرا را ساخته، در مقابل کاروانسرا بوده است. در اطراف کاروانسرا کتیبه‌های زیبایی وجود داشته که در آن نصایحی با خط نستعلیق نوشته شده بود که برای کاروانیان سودمند و راهنما بوده است، از جمله این جملات:«برای هر مسافر دو چیز لازم است اول پول برای رفع نیاز و دوم شمشیر برای حفظ آن». «اگر خواهی به مقصد برسی، شبانگاه حرکت کن و بدان شب رازداری با وفاست و روز فاش کننده اسرار». «روزها همچون برادران و شبها خواهران آنها هستند.»

 کاروانسراهای اصفهان:

محمد یوشنی عباباف

میرزا حسین

مشهدی ابراهیم

حاج محمدعلی

حاج محمدرضا عرب

حاج محمد کاظم

سیورسات خانه

مرتضی خان

خسرو آقا

دخانیات

مغزی

حاجی محمدحسین

باراندازه

بخش

تیمچه

بروجنی

قیچی

 نو

بانک استقراضی

حاجی حیدر

طوقی

فیل سازها

عربها

حاجی یوسف  علی

حاجی باقر

دروازه دردشت

پاسنگ 

عزیزالله

قهرودیه

شاه علی

 زفره‌یه

اردستانیها

مرغ 

شکربیک

اناریها

حاجی غلامعلی عصّار

سفید

شَله میراسماعیل

شماعی‌ها

آقا 

میرحاج

خانی

جارچی

خوانساریه

حاج کریم

 تالار

میرزاکوچک

مردارکشها

اسکرو

هندوها 

کریم پوستی

فخر

باربند  گلشن

گلشن

سر چاه

 مخلص

ملک

منجّم 

حمدصادق خان

سار و تقی

پست خانه

بازار کفش دوزه

جلوخان میدان

بیگدلی

سه طبقه

شیشه‌گری

بوریاباقها 

حسن‌آباد

قالی بافها

صفا

چهارسو مقصود

یاور

میرپنج 

بلبلی‌ها

نادعلی

ملاباشی

مصطفی

 مسجد علی

 

 

 

محمد علاّف

حاج غلامرضا

مشهد باقر

 

بعضی از این کاروانسراها هم‌اکنون نیز موجود هستند که به عنوان مراکز تجّاری و انبار تجار و محل کسب  بازاریان اصفهان مورد استفاده قرار می‌گیرند. بعضی  از آنها نیز به طور کلی ویران شده و به مراکز دیگری مبدل گردیده‌اند.

زاینده رود دوباره بی آب شد

 

اما اینهم تصویری از سی و سه پل پر آب ( واقعآ قشنگه )

تصویر:33pol esfahan.jpg

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

زاینده رود قلب تپندۀ اصفهان

بهار نوائی

لب زنده  رود و نسیم بهار
رخ دلستان و می خوشگوار
چنان بیخ انده ز دل بَر کَنَد           
که بیخ ستم، خنجر شهریار

سواحل زاینده رود در اصفهان از صدها سال پیش محل گذران اوقات فراغت مردم بوده است. وجود این رودخانه همچنین پیدایش و آفرینش آثار هنری متعدد و گوناگون در مسیر خود را به همراه داشته است.

نه تنها ساختمان های با شکوه در کنار زاینده رود و پل های قدیمی روی آن از دورۀ ساسانیان تا عصر حاضر به سبب وجود این رودخانه ساخته شده اند، بلکه گردهمایی های مردمی، جشن ها و اعیاد باستانی مانند نوروز، سیزده بدر، جشن گل سرخ و جشن آب پاشان نیز از زمان های قدیم همواره در کنار این رود برپا می شده است.  امروزه نیز سواحل زاینده رود در اوقات فراغت به صحنۀ ارائۀ هنر موسیقی و آواز مردمی اهالی اصفهان تبدیل شده است.
 
اگر چه برای شهرنشین های اصفهان زاینده رود سرچشمۀ احساس و الهام است، در اطراف شهر، این رودخانه از کوههای بختیاری تا کویر شرق اصفهان در مسیر خود زندگی بخش گیاهان و حیوانات نیز بوده  است تا این که پس از پیمودن حدود ٤٠٠ کیلومتر حیات خود را در بقایای تالابی به نام "گاوخونی" در خشک زار شرق اصفهان پایان بخشد.

سرنوشت تلخ زاینده رود به اساطیر باستانی مانند داستان هستی بخشی ققنوس و باورهای عرفانی رایج که نیستی خود را با رسیدن به مراد مدلل می کند، شباهت دارد و شاید به همین علت است که مردمان ساکن در مسیر این رودخانه، نیستی  آن را نمی پذیرند و بر این باورند که این آب زندگی زا در دور دستهای کویر دوباره به خدمت دیگر انسان ها و موجودات زنده می پردازد.

زاینده رود را می توان از نظر اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی، شاهرگ حیاتی شهر اصفهان، بلکه استان اصفهان نامید. گفته می شود چند سال پیش زمانی که به سبب کمبود باران، آب زاینده رود پیش از رسیدن به شهر تمام می شد، برخی از اهالی در سوگ آن می گریستند و به فکر مهاجرت از شهر افتاده بودند تا این که شهر بار دیگر به آب زاینده رود زنده شد.  

طول این رود با پیچ و خم هایش از ٣٦٠ تا ٤٢٠ کیلومتر و در مسیرمستقیم ١٧٠ کیلومتر است. عرض رودخانه در ابتدا حدود ١٠ تا ٢٠ متر است که با پیشروی به طرف شهر اصفهان افزایش می یابد.

در طول مسیر زاینده رود که به زنده رود نیز مشهور است پل های زیادی وجود دارد که از زمان ساسانیان به بعد و بخصوص در زمان صفویه  ساخته شده است. از میان این پل ها، پل مارنان، سی و سه پل، پل خواجو، پل جویی (چوبی) و پل شهرستان در دل شهر اصفهان قرار گرفته اند.

قدیمى ترین پل زاینده رود، پل شهرستان است که در زمان ساسانیان ساخته شده و در زمان سلجوقیان تعمیر شده است. این پل در چهار کیلومتری شرق اصفهان در کنار روستای قدیمی جی قرار گرفته است. پل ورزنه در نزدیکی تالاب گاوخونی نیز آخرین پل بزرگ برروی این رود جوشنده است.

کرانه های این رود به ویژه در مسیر عبور از شهر اصفهان، محدودۀ پل زمان خان در حدود مرز اصفهان و چهار محال و بختیاری و پشت سد زاینده رود از تفرجگاه های مهم منطقه محسوب می شود. هزاران تن از اهالی شهرهای مجاور در فصل ها و ماه های مساعد سال برای گذراندن اوقات فراغت بخصوص در روزهای تعطیل از آن بهره مند می شوند.

کمبود آب در منطقۀ اصفهان که در گذشته موجب اختلاف اهالی بر سر "حق آب" بوده موجب پیدایش شیوه های مختلفی برای استفاده از این آب در کشاورزی یا برای استفادۀ شخصی شده است.

شیخ بهایی متفکر و دانشمند زمان صفویه برای حل این معضل در منطقۀ شهر اصفهان طرح ایجاد نهرهایی  را داد که به نام "مادی" شناخته می شوند. براساس این طرح آب رودخانه در روزها و ساعات خاصی در این نهرها هدایت و از طریق آن به مصرف افراد می رسیده است. امروز  زاینده رود آب آشامیدنی شهر یزد را نیز تامین می کند.

افزایش آب زاینده رود همواره آرزوی مردم ساکن در مسیر آن بوده است. آین آرزو که بنا به روایت ها از زمان ساسانیان وجود داشته و تحقق آن با وجود کوشش ها در زمان صفویه ممکن نشد، سرانجام در زمان رضا شاه (١٣٢٧) با ایجاد تونل کوهرنگ که مسیر چشمه های پر آبی را که به سمت خوزستان سرازیر می شدند به سمت شرق هدایت می کند، تحقق یافت. در سال های اخیر ایجاد تونل سوم کوهرنگ نیز در دست احداث بوده است.

خلیل ملکی، نوازندۀ نی و کارشناس تاریخ و فرهنگ اصفهان، که دوران کودکی خود را در کرانه های زاینده رود در منطقه فلاورجان گذرانده است در گفتگویی اهمیت زاینده رود را در حیات اجتماعی و فرهنگی شهر اصفهان بیان می کند

شیخ بهائی

آشنائی با شیخ بهائی

" بهاء الدین عاملی " که نامش محمدبن عزالدین حسین بن عبدالصمد جیعی عاملی حارئی همدانی معروف به شیخ بهائی است در غروب روز پنجشنبه هفدهم ذی احجه سال 953هجری قمری ( 925 ش و 1546 میلادی ) در شهر بعلبک لبنان متولد شد و بعدها ستاره  تابناک اسمان علوم و ریاضی و نجوم و ادبیات و فقه و مهندسی گردید . نبوغ خارق العاده این مرد بجائی رسید که مسائل و مطالب و کارهای او از زمان و عصر خودش بیش از حد متعارف جلو بود . اجداد بهاء الدین از اهالی جیاع در ناحیه ای بین شام و سوریه میزیستند که اصل و نسب آنها همدانی بوده و از شیعیان متعصب و به مولای متقیان و ال علی ( ع ) دلبستگی باطنی داشتند . چون در آن زمان حاکم عثمانی شهر بعلبک با شیعیان خوشرفتاری نمی کرد و به عناوین مختلف به آنها سختگیری می نمود , ناچار شیعیان منطقه جبل عامل به اتفاق تصمیم به مهاجرت گرفتند و به نقاط مختلف اطراف مسافرت کردند .

 

مهاجرت به ایران

عزالدین , پدر شیخ بهائی ناچار شد باتفاق پسر سیزده ساله اش به ایران بیاید و در شهر قزوین که در آن زمان پایتخت شاه طهماسب صفوی بود سکنی گزیند و چون در آن زمان شاه طهماسب صفوی شیعیان را می پذیرفت  ,مقدم او را گرامی داشت و او را تحت حمایت خود قرار داد . پدر شیخ بهائی که از نویسندگان و محققان و اهل مطالعه بود کتاب " عقدالطهماسبی " را در همان زمان نوشت . مدتی این خانواده در قزوین بودند و هنگامی که شاه عباس پایتختش را به اصفهان منتقل کرد , شیخ بهائی به همراه پدرش به اصفهان رفتند . شیخ بهائی با سعی و مجاهدت بسیار در شبانه روز مدام تعلیم می گرفت . عربی و تفسیر و حدیث را در نزد پدر فرا گرفت و حکمت و کلام و قسمتی از علوم منقول را از ملا عبدالله یزدی صاحب کتاب " حاشیه در منطق " و ریاضی را از مولانا فضل بن محمد قائینی در مشهد مقدس آموخت . وی در جوانی به سیر و سیاحت پرداخت و با مردم شهرهای افغانستان , دمشق , فلسطین و مصر درآمیخت و توشه پربار دانش و معرفت را از خرمن هر قوم و ملیت و قبیله ای برداشت . شیخ بهائی در سال 984 هجری قمری برای حج به مکه سفر کرد و درسال 992 سفر دوم خود را به حجاز آغاز نمود و سپس در سال 1008(ه .ق ) به همراه شاه عباس صفوی با پای پیاده و بدون آنکه سوار بر مرکبی شود عازم مشهد مقدس گردید . هوش و ذکاوت و اطلاعات عمیق او مورد توجه دانشمندان و علمای وقت قرار گرفت و در نتیجه روز به روز به شهرتش افزوده شد , بطوریکه فقیهی بنام شیخ منشار که شیخ الاسلام وقت بود او را به جانشینی خود انتخاب و دخترش را به عقد شیخ بهائی درآورد و پس از در گذشت شیخ منشار شیخ بهائی به جانشینی او منصوب گردید . شیخ بهائی , حکیم عارف ,  فقیه , ادیب , ریاضیدان و مهندسی برجسته بود و چون از قدرت سخنوری بهر کافی داشت در محافل و مجالس ادبی و سیاسی و علمی طرفداران زیادی را کسب کرد تا آنجا که با توجه به معلومات و محبوبیتش به مقام وزارت منصوب شد .

 

شاهکارهای شیخ بهائی :

 

1) تقسیم آب زاینده رود

نخستین کار جالب او تقسیم صحیح و طریقه مهندسی آب زاینده رود به محله ها و باغات شهر اصفهان بود , او با محاسبه دقیق و بدست آوردن آمار بارندگی مناطق مختلف اصفهان  ,حومه و کوهستان های اطراف و همچنین سرچشمه زاینده رود , طرح دقیق نهرها و شیب و مقطح آنها و سهم استفاده آب هر باغ و محله و منزل ,  به مشگل و اختلاف چندین ساله این منطقه پایان داد . این منطقه تا قبل از تقسیم آب همیشه در حال نزاع و جنگ و خونریزی قبیله ای برای تقسیم آب بود و با این کار شیخ بهائی این گرفتاری برای همیشه خاتمه پیدا کرد . بر اساس این رساله یا آئین نامه که امروزه به آن دفترچه مشخصات فنی می گویند , تقسیم بندی و استفاده صحیح از آب زاینده رود قانونمند شد و هنوز بر مبنای همان رونوشت تقسیم مقدار آب باتوجه به حرکت و سرعت و کشش و شیب و حجم مناطق زراعی و باغ ها و یا برای استفاده عامه مردم مشخص و معلوم شده است . جالب ترین محاسبه شیخ بهائی در این است که فصل سیلابی زاینده رود را طی 197 روز اوایل آذر ماه و سپس مدت 168 روز برای جریان عادی و منظم برسی و محاسبه کرده است . جالبتر آنکه , این مدت زمان تغییرات و نوسانات تا به امروزه با آمار متوسط عوامل جوی اصفهان منطبق بوده و اصالت خود را حفظ کرده است . شیخ بهائی طرز تقسیم بندی جریان آب زاینده رود را با توجه به محاسبات خیلی دقیق به 33 سهم تقسیم نموده که هر سهم معادل 5 شبانه روز قسمتی از آب رودخانه است که باید آب موجود در رودخانه به هر محله سرازیر شود  که امروزه با نصب دستگاه های مختلف آب سنج ها در نقاط زاینده رود به همان نتیجه رسیده اند که او در 420 سال قبل رسیده بود .

 

2) ساخت مسجد چهار باغ به روی لجنزار

 کار مهم دیگر شیخ بهائی بنای مسجد مشهور چهار باغ است که چون در مسیر یکی از کانالهای آب زاینده رود قرار داشت و امکان پی ریزی ساختمان عظیم و سنگی آن مواجه با اشکال می گردید و ساختمان مذکور هم نمی توانست روی سطح مرداب و لجن های موجود در اطراف آن قرار گیرد و امکان هر گونه خطر برای ساختمان و به ویژه برای دیوارهای جانبی گنبد و مناره ها وجود داشت ( این کانال هنوز از وسط مدرسه چهارباغ اصفهان عبور می کند ) دست به یک ابتکار زد . شیخ برای اجرای صحیح این کار پیشنهاد کرد که نخست ، مقدار زیادی زغال چوب به ضخامت 2 متر در سرتاسر پی ساختمان پراکنده گردد و پس از کوبیدن زغال در کف پی ها روی آنرا با ساروج و شفته پر کرده و پی های ساختمان را روی ساروج و شفته مذکور بنا نمایند . این روش که عبارت است از استفاده از زغال چوب برای پی ساختمان های روی مرداب و لجن زار است بعدها مورد توجه اروپائیان قرار گرفت و پی و شالوده ساختمانهای عظیم خود را بدین طریق ساختند و هنوز هم در بعضی از نقاط به همین روش عمل می کنند . ظمنا" چون باید ملات گل ساختمان مسجد بهم در آمیخته و با پا و سایر وسایل بخوبی مخلوط شود و از آنجا که هر چه ملات بیشتر پا بخورد چسبندگی گل بهتر شده و خوب عمل می آید , از این لحاظ به دستور شیخ بهائی ابتکاری برای هر چه بیشتر پا زدن گل ها بکار برده شد که ملات بنای مسجد هر روز زیر پای مردم و کودکان اهل اصفهان بلا وقفه پا بخورد و بهم مخلوط و آمیخته گردد . ابتکار شیخ بهائی این بود که دستور داد که هر روز صبح چند سکه طلا را در خاک ملات ها بریزند و سپس گل ساخته و به مردم اطلاع دهند که بیایند و سکه ها را برای خود بیابند . مردم گروه گروه گل ملات ها را از صبح لگدمال کرده و تا غروب آنروز تعدادی سکه برای خود می جستند و بدین طریق گل ملات ها کاملا بهم آمیخته و به قول معمارها عمل می آمد , یعنی همین کاری که امروزه هم برای گل خاک رس کاشی سازی به وسیله ماشین های مکانیکی مخلوط کن انجام می گیرد . ( البته امروز این بناء به مدرسه چهارباغ مشهور است.)

 مدرسه چهار باغ - شاهکار شیخ بهایی

3) گرمابه شیخ بهائی  

 یکی دیگر از کارهای شیخ بهائی ساختن گرمابه ای است که به احتمال نزدیک به یقین از روی ایده شمع خودکار احمدبن موسی بن شاکر خراسانی ساخته شده است . طرز کار این شمع خودکار و تهیه آبگرم حوضچه سربینه حمام مذکور با مراجعه به شکل و دست خط و ترسیم احمدبن موسی بن شاکر خراسانی بخوبی مشهود است ,نسخه اصلی کتاب او که فقط در موزه ها و کتابخانه های واتیکان , برلین , لندن , ترکیه موجود است , مکانیسم و عمل کار آن بدین طریق است که شرح می دهم.

 

 طرز کار آبگرمکن   "شیخ بهائی "

چون نقشه اصلی و خط نویسنده کتاب موسی بن شاکر خراسانی در دسترس است و از این لحاظ سعی شده که اصالت نقشه اصلی سازنده حفظ شود و شکل به طریقه برشی مقطع و یا پرسپکتیو و یا ایزومتریک ترسیم نشده است ( یعنی نقشه همانطور ترسیم شده و مثل نقشه های امروزی که به آن نقشه کشی صنعتی می گویند رسم نشده است )

1- کره فلزی "1 " که بالای آن سرپیچ است به لوله فلزی توخالی "2 " که یک سر آن فتیله و انتهای دیگر آن دنده دار است لحیم شده است . چون کره "1 " تو خالی است روی مایع شناور است و اگر سطح مایه سوخت شناور است و اگر سطح مایع سوخت پائین اید توپ مذکور پائین آمده و لوله منحنی در مسیر حرکت می کنند و فتیله شعله ور می گردد .         

  3-  قرمز رنگ " 4 " بطرف   چرخ دنده) هنگام حرکت دنده ها بطرف زنجیر حرکت می کند" 5 " بطرف و در نتیجه حرکت زنجیرها بطرف انجام میگیرد 

4- فلوتر و یا گوی توپر " 5 " دریچه " 6 " را که سر ورود لوله سوخت است به بالا میبرد و مایع سوخت وارد ظرف و یا منبع میشود . در نتیجه مخزن پر شده و دوباره گوی " 1 " به بالا میرود و با این عمل دنده " 4 " بطرف عکس حرکت و اینبار گوی " 5 " دریچه را می بندد . در صورتی که دریچه بسته شود مازاد مایع از لوله عصائی " 7 " که ارفلو است بخارج ریخته می شود بدون اینکه اسیبی به سیستم وارد کند .

5 - شناور " 8 " برای تولید فشار کافی روی مایع است که از طرفی با اهرام هایی به پشت گوی " 5 " وصل است که با کم و زیاد شدن مایع سوخت به باز و بسته شدن دریچه ورودی مایع کمک می کند 

6 -  تامین مایع سوخت , در زمان شیخ بهائی به وسیله یک لوله زیر زمینی به عصار خانه جنب حمام وصل شده بود و با تولید روغن های کرچک و کنجد و روغن های سوختی دیگر که در محل مذکور روغن کشی می شده تامین میگردید . روی شمع مذکور ظرف لکن مسی بوده که حجم ابی را برابر با 3 و یا 4 سطل کنجایش داشته و مرتبا در شبانه روز گرم بوده و اب ان برای کسانی که از شستشو فراغت یافته و سربینهء حمام قسمت خروجی نزدیک در کار گذاشته و جاسازی کرده بودند . دستگاه مذکور را حدود اواخر حکومت زندیه از زیر زمین بیرون اوردند و به خارج از ایران منتقل کردند . این اطلاعات از نسخه منحصر به فرد کتاب " الحبل " که فقط به تعداد سه نسخه است در لندن , برلین و در ترکیه است استخراج شده است . ( اگر دقت کرده باشید تقریبا کار این دستگاه شببیه ابگرمکن های گازی دیواری میباشد که اب را سریع گرم می کند )

 4)  محاسبات کامپیوتری

یکی دیگر از کارهای برجسته این استاد بزرگ در عملیات حساب و ریاضی , نکته جالبی است که در کتاب " خلاصه الحساب " او امده است . بحث درباره اعداد مزدوج ( اعداد زوج ) و یا بای ناری "Binary " 2 – 4 – 8 – 16 – 32 – 64 – 128 – 256 – 512 – 1024 است . که عدد 2 جذر ,  و 4را مال , و 8 را کعب در نتیجه مال المال = 16 و مال الکعب = 32 کعب الکعب = 64 مال المال الکعب = 128مال الکعب الکعب = 256 کعب الکعب الکب = 512 ما المال کعب الکعب = 1024 انتخاب می کند و سپس روی عدد 1024 متوقف شده و انرا بنام "ام " یعنی مادر بکار برده که امروز در یک کامپیوتر هم به همین ترتیب حساب میشود , با این تفاوت که بجای کلمه " ام " انرا یک " بایت" یا "بیت " میگویند که اغلب کامپیوترها تا 8 بیت مجهز هستند ( البته به تاریخ نگارش این مطلب توجه شود . 1361 ش ) یعنی تا 8 بار عدد 1024 را محاسبه می کنند . معمولا حافظه یک کامپیوتر با بکار بردن " K " حساب میشود که چند کیلوبیت و یا همان عدد " ام " شیخ بهائی است که مال المال کعب الکعب و برابر با 1024 است که جهان ریاضی از ان بخوبی استفاده کرده و ما از ان بکلی بی اطلاع بودیم .

میدان نقش جهان از دید کاتف

میدان نقش جهان از دید کاتف   

 فدت آفاس یویچ کاتف ( Fedot Afanas Yevic Katof ) بازرگان روسی بود که شرح مشاهدات خود را در ایران در سال های 1623 و 1624 میلادی به رشته ی تحریر درآورده است. کاتف در مسیر حرکت خود که از مسکو آغاز می شود از قفقاز می گذرد تا به اصفهان می رسد. آنچه از خطرهای راه، شیوه ی زندگی، خصوصیات اخلاقی، تجارت و صنعت مردم سر راه خود دیده به قلم آورده و در پایان نیز از زندگی پرجنب و جوش مردم پایتخت (اصفهان) سخن گفته است. آنچه در ادامه می خوانید توصیف این بازرگان روسی از میدان نقش جهان در سال 1624 میلادی است.
    در بیستم ژوئن 1624 میلادی به اصفهان رسیدیم. این شهر در جلگه ای بین کوه ها و در محلی صاف و هموار قرار دارد.
    اصفهان پایتخت شاهنشاهی ایران است. شهری است بزرگ و زیبا با دیوارهای زشت و شبیه به حصارهای گلی اطراف باغ ها. کاخ های شاهی به شکلی ساخته شده که درها به میدان اصلی (میدان نقش جهان) باز می شود. روی درهای بزرگ نام اتاق ها را با طلا نوشته اند. این اتاق ها یکی پس از دیگری در سه ردیف قرار دارند. هر سفیر و بازرگانی می تواند به این اتاق ها وارد شود. کاخی که نشستنگاه شاه است دورتر از این درها و در میان باغ و در طبقه ی پایین تر قرار دارد. در آنجا تیر اندازان شاه زندگی می کنند. درهای این کاخ نیز به میدان (نقش جهان) باز می شود. در هر طرف درها تیراندازان و درباریان ایستاده اند. در این نقطه میدان وسیع و بزرگی قرار دارد که دورتادور آن خندقی پر از آب است. در دو انتهای میدان دو ستون سنگی به ارتفاع دو برابر انسان دیده می شود. در میدان روبروی درهای شاهی، توپ های آهنی و مسی بزرگ و کوچک و بدون چرخ به طور منظم قرار دارد. برخی از آنها در شن و خاک فرو رفته اند. میدان صاف و همواری است به درازای تقریبا 400 و پهنای 100 ساژن ( ساژن واحد اندازه گیری روسی است و هر ساژن برابر 2 متر و 13 سانتی متر است ). نزدیک میدان، بازار، قهوه خانه، مهمانخانه ها و مسجدها که همه از سنگ است برجاست. می گویند شمار این مهمانخانه ها بیش از 100 است.
    در این میدان از هر قومی اعم از ایرانی، هندی، ترک، عرب، ارمنی، شاماتی (سوری)، و کلیمی به دادوستدند. در ابتدای میدان بالای دروازه های بلند ساعت هایی کار گذاشته شده است که ساعت کار روسی مراقب کار آنهاست. از میان دروازه به تین چاک (بازار رسته های مختلف بازرگانی در اصفهان که امروزه به آن تیمچه می گویند) رفت و آمد می کنند.
    در میدان انواع کالاها به طور عمده یا خرده فروشی دادوستد می شود. در این میدان نمایش های گوناگونی ترتیب می دهند. عده ای طاس بازی می کنند، خاک را می گسترانند و نی هایی را که روی آن چیده اند شکل های مختلفی می دهند، درویشان از روی کتاب های خود گذشته و آینده را خبر می دهند و فرقه های خود را تبلیغ می کنند.
    در انتهای میدان پهلوی تیمچه در سمت راست روی انبارهای فوقانی، انبارهای بزرگی درست شده که از بالا پوشیده شده و از پهلو باز است. در اینجا ایرانی ها زنگ عزا و نقاره و سرنا می زنند و از آن شیپورهای بزرگ، صدایی چون نعره ی گاوان شنیده می شود. در سمت چپ تیمچه جایگاه پوشیده ی بزرگی است که ترک های عثمانی اسیر شاهنشاه ایران از جنگ بغداد به زدن بیست نقاره و شیپور و سرنا سرگرمند. هر شب مردم را با کالاها و آذوقه های خود از میدان بیرون می کنند و سپس میدان را تمیز و قلوه سنگ ها و شن و ماسه ی آن را صاف و هموار می نمایند. جارو می کنند و آب می پاشند تا اکنون که تابستان است به هنگام عبور چارپایان گرد و خاک برنخیزد. به این وقت شاه وارد میدان می شود و به گردش می پردازد. شاه تقریبا هر شب به چایخانه ها سری می زند و در آن چایخانه ها نوجوانان و کودکان به نزد او به رقص و پایکوبی می ایستند و پاره ای از نوجوانان نیز در میدان روبروی او با شمع های روشن قرار می گیرند. چراغ های نفت سوز دورتادور تمام میدان را روشن می کند.
شاه با دلبستگی میدان و بازارها را گردش می کند و روزها هنگامی که میدان خلوت است با چماقداران به جلو راه می رود و گاهی نیز بدون چماقدار به گردش می پردازد.
    منبع: سفرنامه ی کاتف، ترجمه ی محمد صادق همایونفرد، 1356

تاریخ دقیق بنای میدان نقش جهان و مسجد جامع عباسی

تاریخ دقیق بنای میدان نقش جهان و مسجد جامع عباسی    کتاب " وقایع السنین و الاعوام " تالیف مورخ شهیر مرحوم سید عبدالحسین الحسینی خاتون آبادی (1039-1105 هجری قمری) است و گزارش های سالیانه از ابتدای خلقت تا سال 1195 هجری قمری را ضبط کرده است. مرحوم خاتون آبادی از موثقین بوده و گفته ی او برای مورخین قابل اعتماد است. مقبره ی وی در تخت فولاد اصفهان می باشد. کتاب وقایع را خود مولف تا سال 1097 نوشته و پس از آن وقایعی که در کتاب درج شده از فرزندان اوست. این کتاب منبع قابل استنادی برای آگاهی از تاریخ دقیق بنای میدان نقش جهان است، زیرا بنای این میدان در دوران زندگی فرزندان خاتون آبادی بوده و در همان سال در کتاب ثبت شده است. مطالب زیر عینا از این کتاب ذکر می گردد:
    سال هزار و یازدهم:
    بنای نقش جهان دارالسلطنه ی اصفهان در هزارویازده.
    سال هزار و نوزدهم:
    بنای مسجد جدید عباسی در سر میدان نقش جهان اصفهان در روز شنبه بیست و دوم شهر صفر المظفر سنه ی 1019 و شاه فرمودند که تخمینا باید شصت هزار تومان خرج بشود.
    سال هزار و سی و ششم:
    کتابه ی خط مولانا عبدالباقی خوش نویس بر دور ثانی اندرون گنبد مقصوره ی جامع جدید عباسی واقع در جنب میدان اصفهان در هزار و سی و شش تمام شد به تاریخ مکتوب در آن کتیبه و کتابه ی اندرون گنبد رو به مشرق که از آنجا آب بیرون می آید در هزار و سی و شش است.

میدان نقش جهان از دید فیگوئروآ

 میدان نقش جهان از دید فیگوئروآ    دن گارسیا دسیلوا فیگوئروآ ( D. Garcia de Silva Figueroa ) سفیر اسپانیا در دربار شاه عباس اول بود. وی در سال 1614 م به عنوان سفیر فیلیپ سوم به دربار شاه عباس کبیر اعزام شد. در ادامه گوشه ای از سفرنامه ی وی که راجع به میدان نقش جهان است از نظرتان می گذرد.
    میدان محوطه ای مربع مستطیل شکل است با ششصد پا درازا و سیصد پا پهنا که در هر چهار طرف آن فروشگاه هایی ساخته اند. همه ی این دکان ها سکویی در جلو و اتاق کوچک و مهتابی ای در قسمت فوقانی دارند. به فرمان شاه در اطراف میدان بناهای بزرگ نساخته اند تا تناسب این حجرات کوچک که همگی ارتفاع مساوی دارند به هم نخورد. از این میدان اساسا برای تمرین های نظامی مرسوم ایرانیان استفاده می شود که معمول ترین آنها چوگان بازی و تیراندازی با کمان است. در این تیراندازی ها، همان طور که در شیراز نیز معمول است، هدف سیب یا چیز دیگری است که بر چوبی بلند در وسط میدان نصب می کنند. به خاطر آن که زمین میدان که بسیار صاف و هموار است برای بازی آماده تر باشد و اسب ها در آن نلغزند، در تابستان و زمستان سراسر آن را از گچ نخاله یا کلوخ بسیار ریز می پوشانند. کاخ یا خانه ی شاه که در دیواری مربع شکل محصور است، هنگام خروج از مسجد نو (منظور مسجد جامع عباسی است که در آن زمان در دست احداث بوده است) در ضلع چپ میدان قرار دارد. مدخل آن دالانی طاق زده است و هم طاق و هم دالان به سبک ایرانی نقاشی و طلاکاری شده است. خیلی پیشتر، ورودی یا به عبارت دقیق تر رواق مربع شکل دیگری است که روی آن عمارتی پنج، شش طبقه ساخته اند. این امارت دارای اتاق های بسیار، اما چنان کوچکی است که اگر از میدان به قصر بنگرند چون برجی بزرگ به نظر آید که همه ی طبقات آن با دهلیزهای طلاکاری شده احاطه شده باشد.

میدان نقش جهان از دید دلاواله

میدان نقش جهان از دید دلاواله  

  پیترو دلاواله ( Pietro della Valle ) جهانگرد ایتالیایی است که در سال 1617 میلادی وارد اصفهان می شود. هدف او از مسافرت به ایران به گفته ی خود او یکی شرکت در لشگرکشی علیه ترک های عثمانی و گرفتن انتقام بدرفتاری های آنان با مسیحیان است، و دیگری فراهم کردن اسبابی است تا مسیحیان مقیم عثمانی که در وضع بدی به سر می بردند به ایران مهاجرت کنند. در سفرنامه ی به جا مانده از دلاواله در مورد وضع میدان نقش جهان در اصفهان مطالب پراکنده ای اشاره شده که از نظرتان می گذرد.



    در اینجا مسجدهایی از نوع پنج یا شش مسجدی که توسط امپراطوران عثمانی در قسطنطنیه ساخته شده است وجود ندارد، ولی می توان از دو محل اسم برد که به نظر من نه تنها نظیر آنها در قسطنطنیه نیست، بلکه با بهترین آثار مسیحیت برابر و حتی بدون تردید بر آنها مزیت دارند. یکی از این دو محل، میدان شاه یا میدان اصلی شهر واقع در جلوی قصر سلطنتی است که طول آن ششصدونود و عرض آن دویست وسی قدم من می شود. دورتادور این میدان را ساختمان های مساوی و موزون و زیبا فرا گرفته که سلسله ی آنها در هیچ نقطه قطع نشده است. درها همه بزرگ و دکان ها هم سطح خیابان و پرامتعه هستند و بالای آنها ایوان ها و پنجره ها و هزاران تزیینات مختلف منظره ی زیبایی به وجود آورده است. این حفظ تناسب در معماری و ظرافت کار باعث تجلی بیشتر زیبایی میدان می شود و با وجودی که عمارت های میدان ناوونا  (Paizza Navona) در رم بلندتر و غنی تر هستند اگر جرأت این را داشته باشم باید بگویم میدان شاه را به دلایل مختلفی بر آن ترجیح می دهم.



 


میدان ناوونا


    دور تا دور میدان در نزدیکی دکان ها نهر پر آبی جاری است که در وسط آن سنگ هایی برای رفت و آمد پیاده ها قرار داده اند و بین این نهر و دکان ها به خط مستقیم درخت های پر شاخ و برگ و یکسان کاشته اند که چند وقت دیگر وقتی برگ های آنها بروید به نظرم قشنگ ترین منظره ی عالم را تشکیل خواهند داد. وسط تمام میدان با سنگ های ریز فرش شده و برای دویدن یا اسب سواری موقعیتی از آن بهتر وجود ندارد.
    در ورودی خانه ی شاه در یکی از اضلاع طولی میدان شاه واقع شده ولی در وسط آن نیست، به طوری که اگر این ضلع میدان را به سه قسمت کنیم از یک طرف یک سوم و از طرف دیگر دو سوم با ضلع عرضی میدان فاصله پیدا می کند و برای بیان حقیقت باید گفت زیبایی این در بیش از عظمت و شکوه آن است.
    قدری پایین تر مدخل ورودی زنان دربار است، منتها در آن هنوز بر جای گذاشته نشده است. مقابل در این عمارت در طرف دیگر میدان مسجدی است ( مسجد شیخ لطف الله )با گنبدی زیبا که تمام دیوار آن از کاشی های ظریف و رنگارنگ مزین شده است. در ضلع فوقانی میدان مسجدی است ( مسجد جامع عباسی ) که فعلا مشغول ساختمان آن هستند و در پایین میدان نزدیک بازار به قرینه ی آن سردر بزرگی است که در طبقه ی بالای آن دو جایگاه قرار دارد که هر روز غروب آفتاب در آن نقاره می زنند و دو آهنگ جنگی ایرانی و ترک می نوازند که به گوش خوش می آید و با وجود بزرگی میدان در همه جا طنین می افکند.
    در مواقع رسمی در کاخ شاه ( کاخ عالی قاپو ) تعداد بسیار محدودی از مقربین که اجازه ی حضور دارند می توانند داخل شوند و بقیه در داخل میدان می ایستند و منتظر می شوند تا شاه با اسب از در عمارت یا در ورودی قصر که مخصوص زنان است خارج شود.
    شاه یومیه به اصفهان می آید و بعضی اوقات اشخاصی را در آنجا به حضور می پذیرد و بعضا اسب را به این سمت و آن سمت می راند و گهگاه بعضی را طرف خطاب قرار می دهد و احیانا افرادی را احضار و آنها را وسط میدان به صرف غذا و نوشیدنی دعوت می کند. گاهی نیز در میان کرنش و تعظیم و تکریم همراهان به این طرف و آن طرف می رود، ولی بیشتر اوقات مایل به دیدار هیچ کس نیست و میل دارد تنها به بازار رود تا ببیند مردم چه می کنند و به طور کلی وقت او به این ترتیب می گذرد.
    عزاداری روز بیست و یکم ماه رمضان در میدان نقش جهان:
    در این روز دو دسته ی مهم که هر کدام نماینده ی یک قسمت شهر هستند به راه می افتند و تعداد زیادی از سران و بزرگان کشور نیز در دسته ی مورد علاقه ی خود شرکت می کنند و در این کار بر یکدیگر سبقت می گیرند، حتی اگر خود شاه نیز در اصفهان باشد به انتخاب خود با یکی از دسته ها که بیشتر طرف توجه او باشد همراهی می کند. جلوی هر دسته چند اسب که طبق رسوم محل آراسته به زینت فراوان هستند حرکت می کنند و روی زین آنان تیر و کمان و شمشیر و سپر و عمامه ای قرار دارد که گفته می شود ما ترک علی است. بعد از آن پیادگانی بیرق و علم های متعدد و بزرگی را که دور تا دور آن با نوارهایی زینت شده است به زحمت به دوش می کشند. تیغه ی علم ها در زیر وزن سر آنها چنان خم شده که صورت کمان بزرگی را پیدا کرده است و ظاهرا این اشیاء نیز نماینده ی سلاح های علی هستند، ولی البته این استنباط شخصی من است و هنوز چیزی در این باره از خود آنها نشنیده ام. بعد از اینها تابوت یا تابوت هایی پوشیده به مخمل سیاه را بر دوش می کشند و ظاهرا اینها نیز نشانی از تابوت علی است. روی تابوت ها مجموعه ای از سلاح های مختلف تعرضی و تدافعی و پرهای رنگین قرار داده اند و دور تا دور آنها عده ی راه می روند و نوحه می خوانند و عده ی دیگری بوق و کرنا و سنج می زنند و فریادهای عجیب برمی آورند و جست و خیز می کنند. اشخاص معتبری که همراه دسته ها هستند بر روی اسب سوارند و بقیه که تعداد آنها بی حد و حساب است پیاده می روند. دسته ها میدان را دور می زنند و قبلا جلوی درب قصر شاه و سپس جلوی مسجد بزرگ مقابل کاخ توقف می کنند و مراسم مذهبی چندی در این دو محل همراه با نوحه و فریاد اجرا می شود و سپس مردم به خانه های خود می روند.
    وزیر اصفهان با تعدادی اسب در یک سوی میدان و خزانه دار شاه در سوی دیگر قرار د ارند و مراقبت می کنند که دسته ها در محل تقاطع به یکدیگر برخورد نکنند، زیرا هر یک از آنها سعی می کند بر حریف سبقت جوید و در نتیجه گهگاه منازعات سختی در می گیرد و تعداد زیادی زخمی و کشته می شوند.

میدان نقش جهان از دید فیدالگو

میدان نقش جهان از دید فیدالگو   

    گرگوریو پریرا فیدالگو داسیلوا ( Gregorio Pereira Fidalgo da Silva ) یک پرتغالی است که به عنوان سفیر این کشور در سال 1697 میلادی به دربار شاه سلطان حسین صفوی وارد می شود. در گزارش های به جا مانده از این شخص اشاره ی چندانی به میدان نقش جهان و موقعیت آن نشده است و تنها نمونه هایی گذرا مانند موارد زیر می توان یافت:
    روز چهارشنبه بیست و هفتم فوریه مهماندار اطلاع داد که ساعت سه بعدازظهر آن روز برای شرف یابی تعیین شده است و در ضمن از این که نمی تواند مرا همراهی کند عذر آورد و گفت که گرفتاری های دیگری دارد. در پاسخ گفتم که باید حتما همراه من باشد و در غیر این صورت هرگز از اقامتگاهم خارج نخواهم شد. پیام من به قدری موثر بود که کمی بعد مهماندار در اقامتگاه من حاضر شد. در راه به طرف قصر و قبل از رسیدن به میدان دو نفر از مستخدمان شاه اطلاع دادند که شتاب نمایم زیرا شاه نیز از قصر خارج شده است و در میدان مرا خواهد پذیرفت و افزودند که برای گفتگو با شاه که سوار بر اسب می باشد من بایستی پیاده باشم. به راهنما گفتم که به اطلاع اعلیحضرت شاه برساند که باید همانگونه که در هنگام شرفیابی اولی مرا پذیرفت در هنگام اجازه ی مرخصی نیز رفتار نماید، زیرا موقعیت من با سایر سفرا متفاوت است و سفیر اعلیحضرت پادشاه پرتغال می باشم. در پاسخ اظهار داشت که از بردن چنین پیامی معذور است، زیرا امکان دارد سخت توبیخ شود. بر آن شدم به اقامتگاه مراجعت نمایم و از شرفیابی در میدان عمومی خودداری کنم، ولی روحانیون فرقه ی آگوستن و اسقف و سایر اشخاص باتجربه مرا از این عمل باز داشتند و یادآوری کردند که موجب اشکالات و ناراحتی های زیاد خواهد شد، زیرا با عموم سفرا همین گونه رفتار می شود.
    به میدان قصر که رسیدم ‍ژان کنراد را که به عنوان سفیر امپراطور روس در دربار معین شده بود و حامل نامه هایی نیز از دوک مسکو بود، دیدم. سفرای عربستان مکه و ازبکستان نیز حضور داشتند. آنها پیاده در وسط میدان ایستاده بودند. من با تمام همراهانم تا مقابل در قصر که عالی قاپو نام دارد و شاه از آنجا خارج می شود پیش رفتیم. یکی از پسران قورچی باشی نزدیک شد و گفت که باید از اسب به زیر آیم. من قبول نکردم و تامل نمودم تا شاه سوار بر اسب به نزدیک من رسید. در آن موقع پیاده شدم. اعتمادالدوله صدراعظم، ناظر، و سایر بزرگان دربار پیاده در جلوی اسب شاه حرکت می کردند. صدراعظم پاسخ نامه های آن جناب را در دست داشت. پادشاه به او امر کرد که آنها را به من بسپرد و او آنها را قبل از رد کردن روی سر قرار داد و سپس به من سپرد و من هم با همان تشریفات نامه ها را از او گرفتم...
    روز چهارشنبه بیستم (مارس) به اتفاق رییس تشریفات دربار عازم آنجا شدم. در میدان قصر انبوه جمعیت به قدری زیاد بود که مدتی طول کشید تا به قصر رسیدم. در داخل قصر به شاهزاده ی گرجی برخورد کردم که توسط منشی خود به من اظهار ادب کرد و از این که نمی تواند قبل از شرفیابی به حضور شاه با من صحبت کند ابراز تاسف کرد و افزود اگر غیر از این رفتار کند مورد اتهام قرار خواهد گرفت. سپس سفیر امپراطور روس وارد شد و بعد از او سفیر حاکم کل مالت که او را به ساختمان دیگری هدایت کردند. اول شاهزاده ی گرجی احضار شد و سپس به من اطلاع دادند که می توانم در همان موقع داخل شوم. بعد از عبور از دو در، راهنما اظهار داشت که باید تا رسیدن پیام ثانوی تامل کنم. در مدتی که انتظار می کشیدم هدایایی که شخصیت های بزرگ مملکت و دربار جهت تقدیم به شاه فرستاده بودند از مقابل ما گذشت...

میدان نقش جهان از دید تاورنیه

میدان نقش جهان از دید تاورنیه   

    ژان باتیست تاورنیه ( Jean Buptist Tavernier ) فرانسوی، از یک خانواده ی هلندی که به علت فشارهای تعصبات مذهبی مجبور به مهاجرت به فرانسه می شوند در سال 1655 میلادی متولد می گردد. معیشت پدرش که از راه ترسیم نقشه های جغرافیا و طبعا با مسائل حدود شهرها، منابع رودها، و اسامی دریاها، بندرها، و کشورها، و گوشه و کنار جهان همراه است تاثیر شگرفی در پرورش روح جهانگردی تاورنیه ی جوان داشت.
    تاورنیه یکی از بزرگ ترین و دقیق ترین جهانگردان سده ی هفدهم میلادی است که در دوران سلاطین صفوی به قصد تجارت و انجام ماموریت سیاسی و شناسایی شرق و به ویژه ایران، با هیئتی کامل (حتی نقاش جهت به تصویر کشیدن اشخاص و آثار) و با برنامه ریزی های دقیق و مفصل و با پشتوانه ی مالی کافی و حمایت دولت فرانسه و حمایت ضمنی سلاطین عیسوی بسیاری از قدرت های اروپایی و با همت عالی به سمت ایران رهسپار می شود.
    تاورنیه همانند یک مورخ دقیق با احاطه ی کامل به شئونات رسمی دربار و نحوه ی رفتار، تمام دیده ها و تجربه ها را در سفرنامه ی مفصل خود به رشته ی تحریر درآورده است. مطالب زیر از سفرنامه ی تاورنیه راجع به میدان نقش جهان انتخاب شده است:

 

تاورنیه
 


    میدان بزرگ اصفهان
    میدان بزرگ اصفهان از بناهای شاه عباس کبیر است و علت ایجادش این بوده که وقتی شاه عباس اصفهان را پایتخت قرار داد یکی از شاهزاده های خانواده ی قدیم ایران میدان و عمارتی در آنجا داشت. شاه عباس می خواست آن را بگیرد که او مضایقه کرد و نداد. شاه عباس مصمم به ساختن میدان نو شد که تجار و کسبه را از آن میدان کهنه به میدان نو جلب نموده، خانه ی این شاهزاده را خراب و آن محله را متروک و خالی از سکنه نماید، چنانچه اکنون آن محله خیلی کم جمعیت است.کشیشان سلسله ی اکوستان و کارم هم در میدان کهنه آباد خانه دارند. یهودی ها نیز در همان حول و حوش هستند. هنوز دو سمت آن میدان کهنه آباد و بی عیب مانده، و در عمارات سرپوشیده ی آنجا میوه فروش ها و سایر اغذیه فروش ها منزل دارند. ولی دو سمت دیگرش مخروبه شده است، اما وقتی که تمامش آباد بود کمتر و بدتر از میدان نو نبوده است. جای تعجب است که شاهزاده ای که آنجا را بنا کرد چرا همین محل میدان نو را که شاه عباس اختیار نمود انتخاب نکرد، زیرا که اینجا به رودخانه نزدیک تر و مجاورت رودخانه سبب همه نوع راحتی است.
    میدان بزرگ قریب هفتصد قدم طول و سیصد قدم عرض دارد. طول آن از جنوب به شمال واقع شده و در چهار سمت عمارت دارد. دورتادور آن ایوان و روی آن مهتابی ساخته اند و در طول میدان از طرف شهر اتاق های کوچک به ارتفاع 9 یا 10 پا بنا شده و اغلب در شرف خرابی هستند، زیرا از خشت خام ساخته اند و بیشتر ازفاحشه های بینوا و پست شهر مسکون هستند. چند قدم دور از میدان نهری از سنگ جدول بنا نهاده اند که دور میدان امتداد می یابد، اما در نگهداری و حفظ آن کوتاهی و غفلت نموده اند. شاه عباس در کنار آن نهر به فاصله های معین درخت کاشته بود، اما روز به روز رو به تمامی می رود و مراقبی ندارد. یک درخت که خشک می شود به جایش درخت دیگری نمی نشانند. سنگ های اطراف نهر اغلب ریخته و از میان رفته اند. خود نهر را هم پرآب نگه نمی دارند و در تابستان آب آن فاسد و اغلب متعفن می شود و موجب عدم آسایش است.
    دکل بلند وسط میدان
    در وسط میدان چوب بلند یا دکلی مانند آنچه ما در اروپا برای تیراندازی و نشانه زدن نصب می کنیم، نصب کرده اند که این نیز برای همچنین مقصودی برپا شده است. وقتی شاه می خواهد تیراندازی کند، جام زرینی روی آن دکل نصب می نمایند. سوار باید در سر تاخت بیاید از زیر آن بگذرد و بعد با قیقاج به تیروکمان آن جام را بزند. این هم از رسومات قدیمی ایران است که در حال فرار با قیقاج دشمن خود را می کشتند. هر کس جام طلا را با تیر بزند، آن جام از آن او خواهد بود و من خودم دیدم که شاه صفی در پنج تاخت سه جام را فرود آورد.
    کسبه ی میدان
    از این دیرک وسط میدان تا مسجد بزرگ محل فروش هیزم و زغال است. از دیرک تا زیر ساعت برجی که سمت شمال میدان است، محل فروش آهن آلات و زین و یراق کهنه و فرش های مندرس است. فضای مقابل ساعت در طرف جنوب مرغ و کبوتر و سایر طیور را می فروشند، و سمت دیگر میدان جلوی عمارت سلطنت هیچ دکانی نیست و همیشه پاک و تمیز است، زیرا اغلب اوقات عصر هنگام شاه بیرون می آید و در آن محل تفرج و تفریح می نماید و به تماشای جنگ شیر و خرس و گاو و قوچ و خروس و سایر حیوانات که مخصوصا برای به جنگ انداختن به میدان می آورند مشغول می شود.
    سرگرمی های میدان
    اهالی اصفهان مثل اغلب شهرهای دیگر ایران به دو طایفه و طبقه تقسیم می شوند. یکی را حیدری و دیگری را نعمت اللهی می گویند و وقت جنگیدن این حیوانات آن دو دسته با یکدیگر بر سر فتح و شکست جانوران گرو و شرط بندی می کنند و گاهی مبالغ گزافی شرط می بندند. شاه در ابتدای امر بی طرف است. اما هر حیوانی که غالب می شود به صاحبش 5 تومان یا 10 تومان و گاهی تا 20 تومان انعام می دهد و آن کسی هم که گرو را برده است سهمی به صاحب آن حیوان می دهد. یک قسم بازی دیگر هم دارند که تخم مرغ ها را به هم زده و می شکنند. بعضی از تخم مرغ ها هستند که دانه ای سه چهار اکو قیمت دارند و متعلق به مرغ هایی است که از سبزوار می آورند و تخم هایشان بسیار محکم است و خروس های سبزواری هم از خروس های معمولی خیلی قشنگ تر و پرقوت تر هستند و هر یک 100 اکو ارزش دارند. شب ها بعد از شام دستگاه های حقه بازی و خیمه شب بازی در میدان برپا می شود و بعد از اتمام آن، از حاضرین وجهی مطالبه و دریافت می شود و هرکس به میل خود چیزی می دهد. روزهای جمعه که برای آنها به منزله ی روز یک شنبه ی ماست، میدان پر از جمعیت می شود و دهاتی ها صنایع دهات از قبیل در و پنجره و قفل و چهارچوب و دیگر اشیا را به آنجا می آورند. همچنین اسب و شتر و قاطر و الاغ بسیار از اطراف برای فروش به میدان می آورند. در طرف مغرب میدان سمت امارت سلطنتی در فاصله ی میان ایوان و شهر قریب هفتاد لوله توپ های بزرگ و کوچک روی قنداق به صف واداشته اند. این توپ ها را شاه عباس کبیر با آن ساعت برجی که تفصیلش را بعد خواهم گفت بعد از فتح هرمز از آنجا آورده است. انگلیسی ها نیز باید قسمی از آن را برده باشند، زیرا آنها هم در گرفتن هرمز به شاه ایران کمک کردند و بدون همراهی آنها شاه ایران از عهده ی فتح آن بر نمی آمد.
    شرح بدنه ی جنوبی میدان
    اینک به شرح ابنیه ای که در میدان بزرگ واقع شده اند می پردازیم و برای اینکه خوانندگان را در هر یک از آنها داخل و سیر و گشت بدهیم، به شرح نمای سمت جنوب می پردازیم. از زاویه ی این بدنه که متصل به ضلع شرقی می شود تا مسجدی که در وسط آن واقع است عموما دکاکین سراجی است و از آن مسجد تا زاویه ی دیگر که به ضلع غربی اتصال پیدا می کند مخصوص کتاب فروشی ها و صحاف ها و صندوق سازهاست. در وسط ضلع جنوبی درگاه بزرگی دیده می شود که در طرفینش دو برج ساخته شده و از آن داخل مسجدی می شوند که درش از صفحه ی نقره پوشیده شده و محققا این بهترین و زیباترین مدخل تمام مساجد ایران است.
    در منتهی الیه همان بدنه ای که به ضلع غربی اتصال پیدا می کند درگاه بزرگی دیده می شود که داخل در مخفی عمارت سلطنتی می شود و متصل به آن در منزل خزانه دار بزرگ واقع شده است که وی یکی از خواجه سرایان سفیدپوست است و کلید اتاق های خزانه ای که کیسه های پول در آنجا انباشته است در نزد اوست. وی مسئول پرداخت حوالجات شاه است و از این در مخفی تمام لوازم زندگی دربار را داخل می کند و خدام برای انجام کارهای مربوطه از آن رفت و آمد می نمایند. همچنین در آنجا حیاط بزرگی مخصوص بیوتات هست که در یک سمت آن دستگاه قالی بافی از ابریشم و زر و پارچه های زری که برای مصارف شاه بافته می شود، دایر شده است و فرنگی های مستخدم شاه که در جلفا منزل دارند روزها در همین حیاط حاضر و مشغول کار می شوند.
    شرح بدنه ی غربی میدان
    در بدنه ی غربی که یکی از دو ضلع طولانی میدان است، از زاویه ی جنوبی که به محله ی صندوق سازها متصل می شود تا عمارت سلطنتی، سراسر محل نشیمن خرازی فروش هاست.
    اما در خصوص عمارت شاه من نمی توانم تعریف و تمجیدی بنویسم، زیرا نه در ابنیه و نه در باغ آن چیز قشنگی که قابل تحسین و توصیف باشد دیده نمی شود. من به غیر از اوقاتی که شاه احضارم می کرد مکرر به آنجا می رفتم و غیر از چهار تالار بزرگ که دیوان می نامند چیزی ندیدم. تمام راهروها و گالری ها کوتاه و پست و به قدری تنگ است که دو نفر به سختی می توانند در یک صف از آنجا عبور کنند.
    از در عمارت شاه تا باب علی که علی قاپی می گویند دکاکین زرگرها و حکاک ها و الماس تراش ها است. این باب علی یا علی قاپی در ساده ای است و هیچ زینتی ندارد و از آن داخل خیابانی می شوند که منتهی به در دیگری می شود و در آستانه ی آن سنگ گردی واقع شده است که ایرانی ها آن را خیلی محترم می دارند و همین در است که مخصوصا باب علی می نامند و حیاطی که از آن در داخل می شوند محل بست و پناهگاه امنی است و هر مقصری که بتواند خود را به آنجا بیاندازد، هر قدر هم که جرمش سنگین باشد در امان است.
    در میانه ی باب علی و زاویه ی دیگر همین ضلع غربی، در بزرگی است که از آن داخل بازار می شوند که تمام ارامنه که در جلفا سکنی دارند در آنجا حجره و دکان دارند و متاعشان غالبا ماهوت انگلیسی و هلندی و ماهوت های ارغوانی ونیزی با بعضی امتعه که باب سلیقه ی ایرانی هاست می باشد.
    در آخر بازار ارامنه، کاروانسرای عالی دو طبقه ای که مادر شاه عباس دوم بنا کرده است دیده می شود. در وسط آن حوضی بزرگ و در چهار گوشه ی آن چهار در بزرگ که داخل چهار کاروانسرای دیگر می شوند قرار دارد.
    اما بازارها هم در کمال امنیت هستند. تجار شب در دکان خود را می بندند و مستحفظین تا صبح از داخل و خارج مشغول حراست و کشیک هستند. اما دکاکین کوچک داخل میدان شب ها امتعه ی خود را در صندوق ها ریخته و درش را قفل می کنند و صندوق ها را در یک طرف میدان به ردیف می چینند. اما امتعه ی حجیم مثل چادر و طناب و غیره که جای زیادی لازم دارند را در کناری می ریزند و رویش یک تجیری کشیده و به زمین میخ کوب می کنند. در میدان نیز مستحفظین تا صبح به حراست مشغولند. حالا شرح میدان را به پایان برسانیم.
    در میانه ی علی قاپی تا دهنه ی بازار ارامنه ای که دباغی پوست روسی می کنند منزل دارند. همچنین مشک و راویه و دلو درست می کنند. تیروکمان سازها و جبه چی ها نیز در اینجا هستند. از دهنه ی بازار ارامنه تا آخر این قسمت بازار غربی دکاکین عطاری و ادویه فروشی است. در زاویه ی دو بدنه ی غربی شمالی در بزرگی است که داخل بازاری می شود و در آن بازار قبا و پیراهن و زیرشلواری و جوراب و از این قبیل اجناس فروخته می شود. همچنین کفش های صاغری مردانه و زنانه را هم در آنجا می فروشند. این کفش ها را مردمانی می پوشند که بر طبقه ی پایین مردم تفوقی دارند. از این بازار داخل بازار دیگری می شوند که ربع سکنه ی آن مس گرها هستند و ظروف مسینه و مایحتاج خانه داری را می سازند. همچنین سوهان و تیغه ی اره را هم در آنجا درست می کنند. بقیه ی آن بازار بزرگ به زرگرها تعلق دارد که با پارچه های مختلف صباغی می کنند. در آخر آن بازار کاروانسرایی بسیار عالی است که در آن مشک ناب و پوست های مختلف از خز و غیره و چرم های روسی می فروشند.
    شرح بدنه ی شمالی میدان
    اکنون به شرح بدنه ی شمالی میدان می پردازیم. ایوان آنجا را به اتاق هایی چند تقسیم کرده اند که رو به میدان هستند و مردم در آنجا قهوه و قلیان صرف می نمایند. سکوی این اتاق ها را به شکل نیم دایره بسته، و وسط آن حوضی با آب جاری دارد که وقتی رنگ آب قلیان به واسطه ی دود تنباکو تغییر می کند در آن حوض عوضش می کنند. همه ی ایرانی هایی که بضاعتی دارند هر روز قبل از ظهر به آن مکان ها می روند و فورا یک قلیان و یک فنجان قهوه به آنها عرضه می دارند. اما شاه عباس کبیر مه پادشاه عاقلی بود ملتفت شد که این اتاق ها محل اجتماع مردم و مذاکرات دولتی می شود و از این فقره بسیار نفرت و کراهت داشت. وی برای این که از برخی کنکاش ها و فتنه جویی ها جلوگیری نماید تدبیری به کار برد و حکم کرد که هر روز و قبل از این که کسی داخل آن اتاق ها بشود یک ملا به هر اتاق برود و بنشیند و واردین را به گفتن مسئله و تاریخ و شعر مشغول نماید و این رسم هنوز هم معمول است. پس از این که دو سه ساعت به این منوال مردم را مشغول می نمود، ملا برمی خواست و به حاضرین می گفت: حالا دیگر وقت کار است و باید دنبال کار رفت؛ بفرمایید و تشریف ببرید. مردم نیز فورا اطاعت کرده و بیرون می رفتند، در حالی که قبل از وقت هر یک نیازی هم به ملا داده بودند.
    در وسط بدنه ی شمالی درگاه بزرگی است که بالای آن ساعتی را که شاه عباس در فتح هرمز از پرتغالی ها گرفته بود نصب کرده اند. اما این ساعت چیز بی مصرفی است، زیرا کار نمی کند و معلوم هم نیست که کسی به خیال راه انداختن آن باشد. دورتادور، یک ایوان و گالری میدان را احاطه کرده که از همه طرف باز است، زیرا فقط سقفی دارد که روی ستون ها ایستاده است و در روی این گالری یا ایوان است که اول غروب آفتاب و نصفه شب نقاره و کرنا به دادن کنسرت مشغول، و صدای آن در تمام شهر شنیده می شود. به راستی باید گفت که این موسیقی خوش آهنگی نیست و گوش های ظریف به هیچ وجه از آن محفوظ نمی شود.
    در بعضی نقاط این گالری یا ایوان اتاق های کوچک برای منزل نقاره چی ها ساخته شده و در همه ی شهرهای خان نشین به حکام این امتیاز داده شده که نقاره خانه داشته باشند.
    در دو طرف درگاه بزرگی که ساعت روی آن است، روی پنج شش صفه، جواهر فروش ها بساط خود را پهن کرده و نشسته اند. در یک سینی یاقوت و در سینی های دیگر زمرد و لعل و مروارید و فیروزه های سبک و کم قیمت گسترده و تمام آنها را روی نیم تختی چیده و پارچه ی حریر نازکی رویشان کشیده اند که هم جواهر پیدا باشد و هم از دستبرد طراران محفوظ بماند.
    روبروی همان درگاه که به سمت بدنه ی جنوبی میدان می رود دو پایه ی سنگ به ارتفاع پنج شش پا و به فاصله ی هفت هشت پا دور از یکدیگر دیده می شود که برای چوگان بازی ساخته شده و باید گوی را در تاخت اسب چنان بزنند که از وسط آن دو بگذرد.
    از آن درگاه داخل محوطه ای می شوند که شبیه به میدان سنت ژرمن است و آنجا محل تجاری است که زری طلایی و نقره و پارچه های اعلی می فروشند.
    شرح بدنه ی شرقی میدان
    بدنه ی چهارم میدان که سمت مشرق و مقابل بدنه ی بزرگی که عمارت سلطنتی در آنجا واقع است به این ترتیب است: در وسط مسجدی بنا شده که سطح خارجی کنبدش مانند سطح داخلی تمام از کاشی است. برای ورود به مسجد باید از نه یا ده پله بالا رفت. در مقابل مسجد، آن طرف میدان، علی قاپی واقع شده است. از ابتدای ایوانی که به سمت شمال اتصال دارد تا مسجد، علاقه بندها نشسته اند و ابریشم کلاف و نوار و زانوبند و اشیای خرده ی از این قبیل می فروشند. از مسجد تا بدنه ی جنوبی خراط ها که گهواره و چرخ نخ ریسی می سازند و حلاج ها که پنبه برای لحاف و تشک می زنند و لحاف دوزها مسکن دارند. آن طرف ایوان از سمت خارج آهنگرها به ساختن داس و چکش و گاز و میخ و سایر آهن آلات و چند نفر چاقوساز به ساختن کارد و چاقو و غیره اشتغال دارند.
    این بود شرح شهر اصفهان و میدان نامی آن که بعضی از سیاحان شاید خیلی قشنگ تر از آنچه من نوشته ام نقاشی و تمجید کرده باشند. اما کاغذ خیلی صبور و بردبار است و همه چیز را متحمل می شود و اشیاء را زیباتر از طبیعیشان نشان می دهد و نقاش ها عادت دارند که تملق هر چیزی را بگویند و این از قوه ی متخیله ی من به دور است. من هر چه دیدم بدون کسر و نقصان نوشتم و می توانم بگویم از همه ی فرنگی هایی که به آسیا مسافرت کرده اند بهتر و مفصل تر آنجا را دیده ام، زیرا طی چهل سال شش مرتبه به ایران رفته ام.

    قیقاج : تاخت و تاز به صورت مارپیچ

میدان نقش جهان از دیدگاه اولئاریوس

میدان نقش جهان از دیدگاه اولئاریوس   

    آدام اولئاریوس (Adam Olearius) در سال 1599 میلادی در شهر آشرس لبن (Aschersleben) آلمان در خانواده ی یک کفاش متولد شد. چون وضع مالی خانواده اش خوب نبود تحصیلات خود را با زحمت زیاد در حالی که کار می کرد ادامه داد و در سال 1620 میلادی وارد دانشگاه شد و در رشته ی علوم دینی مشغول تحصیل شد و در ضمن آن در رشته های ریاضی، نجوم، و زمین شناسی نیز تبحر پیدا کرد. سپس وارد دانشگاه فلسفه شد و در سال 1627 فارغ التحصیل گردید.

 


 

 


    اولئاریوس به عنوان مستشار و دبیر اول سفارت کشور شاه زاده نشین شلزویگ هلشتین (Schleswig Holstein) در ایران مشغول کار شد و با ثبت خاطرات و وقایع روزانه ی سفر خود، اقدام به چاپ سفرنامه ی خود نمود. متن زیر از کتاب وی برگرفته شده است.
    میدان نقش جهان
    میدان بزرگ شهر که معاملات در آن انجام می شود و تفریحگاه مردم نیز به شمار می رود، کاملا بزرگ و وسیع است و ما نظیر این میدان را از نظر وسعت در هیچ کجای دنیا مشاهده نکردیم. این میدان در حدود 700 قدم طول و 250 قدم عرض دارد. در سمت غرب این میدان که کاخ سلطنتی و دیوان خانه ی شاه در آنجا قرار دارد، یک ردیف ساختمان منظم دوطبقه وجود دارد که جلوی آنها ایوان های عریضی ساخته اند. در حجره های این ساختمان ها زرگرها و طلافروشان مشغول کار و فروش کالای خود هستند. جلوی این ساختمان ها یک ردیف منظم و مرتب شمشاد کاشته اند که زیبایی خاصی به آنها می دهد و جلوی این شمشادها نیز سنگاب هایی گذاشته اند که مملو از آب است و مردم از آب آنها برای آشامیدن و نظافت و شستشو استفاده می کنند.
    سمت شرق میدان و روبروی قصور سلطنتی، یک راهروی سرپوشیده ی عریض وجود دارد که دکان های اصناف و صنعت گران اصفهانی در آن واقع است. صنعت گران ایرانی عادت ندارند که در خانه ی خود کار کرده و مصنوعات خود را به وجود آورند و آنها را در دکان های خود و جلوی چشم عابران درست می کنند و هنگام عبور از کوچه و خیابان می توان طرز کار آنها را به خوبی مشاهده کرد. روی این راهروی سرپوشیده و درست مقابل کاخ سلطنتی، اتاق هایی ساخته اند که به آنها نقاره خانه می گویند و نوازندگان ایرانی هنگام غروب آفتاب و مواقعی که شاه از شهر خارج شده و یا وارد آن می گردد نقاره می زنند.
    کاخ سلطنتی را ایرانیان دولتخانه و یا خانه ی شاه می نامند. جلوی در کاخ تعداد زیادی لوله ی توپ مشاهده می شود که آنها را روی زمین و یا بالای درخت ها به طور ثابت کار گذاشته اند. این توپ ها را از راهی طولانی یعنی جزیره ی هرمز  به اصفهان آورده اند و ظاهرا منظور از نصب آنها در این محل حفاظت از کاخ سلطنتی بوده است. ولی این لوله های توپ با آن وضع ثابت فقط کسانی را که در دهانه ی آن قرار می گیرند هدف قرار خواهند داد. کاخ در برابر حملات احتمالی مجهز و مستحکم نیست و تنها دیوارهای بلندی دور آن کشیده اند. روزها جلوی در کاخ فقط سه یا چهار نفر نگهبان کشیک می دهند و شب ها عده ی آنها به پانزده نفر می رسد و سی نفر مسلح هم اطراف خوابگاه شاه به مراقبت مشغولند. این افراد مسلح بیشتر پسران خان های شهرها و ایالات ایران هستند. عده ای از آنها در نقطه ای ایستاده و کشیک می دهند و عده ای هم دور خوابگاه گردش می کنند و شب را زیر آسمان به صبح می رسانند.
    در طرف جنوب میدان، مسجد فوق العاده زیبا و باشکوهی واقع شده که شاید آن را بتوان بزرگ ترین و پرخرج ترین مسجد ایران دانست. ساختمان این مسجد را شاه عباس شروع کرد و تقریبا به پایان رسانده است و شاه صفی در چند ساله ی سلطنت خود فقط یک دیوار و چند سنگ مرمر به آن اضافه کرده و اقدام دیگری برای تکمیل آن ننموده است. این مسجد را شاه عباس به نام امام دوازدهم شیعیان "مهدی" ساخته و معروف به مسجد مهدی صاحب الزمان است. روی در ورودی مسجد نوشته شده است "مهدی صاحب الزمان". جلوخان مسجد سنگ فرش بوده و حوض آب بزرگی در آن قرار دارد که کسانی که برای نماز وارد مسجد می شوند در آن وضو می گیرند. سردر مسجد مرتفع و به اندازه ی سردر بنای معروف سلطانیه است و با سنگ های مرمر و کاشی تزیین شده است. در بزرگ مسجد روپوشی از نقره دارد و روی قسمت هایی از آن طلاکاری هم شده است. از در که وارد مسجد شویم در دو طرف کریدور سرپوشیده و عریضی مشاهده می شود که قسمتی از آن را فرش کرده اند و روی آن نماز می خوانند. این دو کریدور به حیاط بزرگی در مسجد منتهی می شود. در وسط حیاط حوض بزرگی مملو از آب قرار دارد. طول حیاط را که طی کرده و به طرف مقابل برویم به شبستان اصلی آن می رسیم که محراب و منبر بزرگ در آنجاست. این شبستان سردر بسیار بلند وهلالی شکلی دارد که انسان دچار حیرت می شود که چگونه آن را ساخته اند و این سردر با کاشی های بسیار زیبای آبی و زمینه ی طلایی تزیین شده است.
    اینها بناهای بزرگ و معروف اطراف میدان بود. حال به توصیف بیشتر خود میدان می پردازیم. در وسط میدان و جلوی در بزرگ عالی قاپو، میله ی بزرگی نصب کرده اند که در بعضی از مواقع یک خربزه، هندوانه، یا یک سیب و گاهی هم یک بشقاب نقره پر از سکه و پول را بالای آن می گذارند و آن وقت شاه و خان های او در یک مسابقه ی تیراندازی شرکت کرده و به طرف آن هدف تیراندازی می نمایند. هر یک که موفق شده و میوه ها یا بشقاب سکه را زدند به عنوان میزبان انتخاب شده و شاه و دیگران به منزل او می روند و افتخار پذیرایی از شاه را پیدا می کند. سکه هایی هم که با خوردن تیر روی زمین می ریزد نصیب نوکران و مستخدمان می شود. در همین محل گاهی خان ها و رجال بزرگ به بازی گوی و چوگان می پردازند. در قسمت دیگری از میدان نیز مسابقه ی پرتاب نیزه و گاهی هم اسب دوانی انجام می شود که چند دور اسب ها را دور میدان می دوانند.
    در بالای میدان یک اتاقک چوبی که چهار چرخ زیر آن است، وجود دارد. در این اتاقک که شاه نشین نامیده می شود، شاه در هنگام این مسابقات و یا آتش بازی هایی که انجام می گردد، می نشیند و تماشا می کند. چون اتاقک متحرک است، آن را به هر جایی که دید بهتری داشته باشد می برند.
    در قسمت غربی میدان و نزدیکی قصر سلطنتی، فال گیران و پیشگویان بساط خود را گسترده و برای اشخاص فال می گیرند و سرنوشت آنها را می گویند. ایرانی ها معمولا به فال اعتقاد زیادی دارند و مشتریان بسیاری همیشه دور این فالگیران را فرا گرفته اند.
    در شمال میدان چندین دکه و چادر وجود دارد که هر یک نوعی تمایلات مشتریان را برآورده می کنند که عبارتند از شیره خانه، چای خانه، و قهوه خانه.
    در شیره خانه کوزه های شراب را به مشتریان می دهند. این مشتریان از طبقات پست بوده و ضمن صرف شراب پسر بچه هایی برای آنها می رقصند و وقتی سر آنها از مشروب گرم شد و با این رقص ها تحریک شدند، با پسر بچه های رقاص به گوشه ای از شیره خانه می روند و یا آنکه از آنجا خارج شده و سری به فاحشه خانه های اصفهان می زنند.
    در چایخانه مشتریان نوشیدنی داغی را به نام چای می آشامند و ضمن صرف چای به تخته بازی و یا شطرنج هم می پردازند. ایرانی ها در شطرنج استادند و در این بازی از روس ها مهارت زیادتری دارند. می گویند که شطرنج را خودشان ابداع کرده اند و نام آلمانی آن (شاخ) نیز از همان کلمه ی شاه در شطرنج گرفته شده است. شطرنج یک بازی صد در صد فکری است و بازیکنان باید هنگام بازی تمرکز افکار داشته باشند.
    در قهوه خانه ضمن کشیدن قلیان، چند فنجان قهوه ی داغ هم صرف می کنند. در این سه نوع دکه معمولا نقالان و شاعران هم هستند. آنها وسط دکه یا چادر روی صندلی بلندی نشسته و اشعاری را می خوانند و برای سرگرمی مشتریان داستان های تاریخی و متفرقه نقل می کنند و ضمن نقالی با عصایی که در دست دارند حرکاتی کرده و قهرمانان داستان را برای شنوندگان مجسم می کنند.
    در نزدیکی این دکه ها، دکه های دو صنف دیگر واقع شده است؛ یکی جراحان که جراحات و زخم ها را با داروهای قدیمی و سنتی درمان می کنند، و دیگری دلاک ها که در حقیقت سلمانی بوده و سر مردم را اصلاح می کنند. مراجعان دلاک ها زیادند و همه دستور می دهند که سرشان را از ته تیغ انداخته و بتراشند. معمولا هر مشتری که به نزد دلاک ها می آید تیغ مخصوصی را برای خودش می آورد تا دچار بیماری پوستی که در ایران زیاد است نشود و افراد کمی با تیغ عمومی سر خود را می تراشند. در انتهای شمال میدان سمت راست، راهی است که به بازار می پیوندد و داخل بازار یک قیصریه ی بزرگ است که انواع کالاهای گرانبها در آن خرید و فروش می شود. در سردر این بازار ساعت بزرگی وجود دارد که در زمان شاه عباس، یک انگلیسی به نام فزلی آن را ساخته و نصب کرده است و موقعی که ما در اصفهان بودیم این ساعت از کار افتاده و خراب شده بود و سازنده ی آن هم چون یک ایرانی را کشته بود مانند شتادلر سوییسی اعدام شده بود.
    بازار بزرگ اصفهان به چندین کوچه ی سرپوشیده یا بازارهای فرعی هم تقسیم می شود که در آن کلیه ی کالاهایی را که انسان مایل باشد می تواند به دست آورد و هر نوع جنسی را در یک قسمت از بازار که صنف خاصی در آن دکان دارد می توان خریداری کرد. در ابتدای بازار و نزدیک مسجد، دکان بزرگی بود که در آن علاوه بر انواع و اقسام کالا و اجناس، ریشه های گیاهان طبی و داروهای مختلف را که از چین و تاتار به ایران می آورند عرضه می کرد. در میان بازرگانان و دکان داران اصفهان از افراد همه ی ملل دنیا وجود دارند که بعضی از آنها کالاها را به صورت عمده خرید و فروش می کنند و عده ای نیز به طور جزیی در دکان هایشان آنها را می فروشند. در بازار اصفهان علاوه بر تجار ایرانی، بازرگانان هندی، تاتارهای خوارزم، ختایی، بخارا، ترک، یهودی، ارمنی، گرجی، و در کنار آنها تجار اروپایی از انگلستان، هلند، فرانسه، ایتالیا، و اسپانیا مشاهده می شود.
    حجره و دکان های بازرگانان هندی، در بازار و کنار دکان های ایرانی هاست، و آنها پارچه های ابریشمی و نخی می فروشند که اجناسشان از نظر کیفیت و زیبایی بهتر از کالاهای مشابه ایرانی است. عده ی هندی ها در اصفهان بالغ بر دوازده هزار نفر می باشد که بیشتر آنها خطوط زردی با زعفران روی پیشانی و بالای بینی خود کشیده اند و با این خطوط می توان آنها را شناخت.
    اعدام یک ساعت ساز آلمانی به فرمان شاه صفی در میدان نقش جهان

 

 


 

 


    روز سوم اکتبر یک ساعت ساز آلمانی که در استخدام شاه ایران بود، از طرف ایرانی ها دستگیر شده و او را در میدان شهر با شمشیر اعدام کردند. تفصیل این واقعه به قرار زیر بود:
    "یوهان رودلف شتادتلر" ساعت ساز 38 ساله ای متولد زوریخ سوییس بود که ساکن آلمان شده و از پنج سال قبل به عنوان ساعت ساز به استخدام شاه صفی در آمده بود. شتادتلر از طرف همسر، با آقای بروگمان سفیر خویشاوندی داشت و باجناق او به شمار می رفت. او که از دوری از وطن رنج می برد وقتی ما وارد اصفهان شدیم به فکر افتاد که از خدمت خود استعفا داده و پس از پایان ماموریت ما به اتفاقمان به آلمان باز گردد. به همین جهت به حضور شاه رفت و ضمن استعفا اجازه ی مرخصی طلبید. شاه صفی که از خدمات شتادلر رضایت داشت و نمی خواست چنین ساعت سازی را از دست بدهد به او تکلیف کرد که دو سال دیگر به خدمت خود ادامه دهد و در مقابل 400 تالر دریافت نماید. ولی ساعت ساز آلمانی که دیگر طاقت دوری از خانواده و وطن را نداشت این پیشنهاد را نپذیرفت. در این میان دزدی که ظاهرا تصور کرده بود شتادلر حقوق و مطالبات خود را از شاه صفی گرفته و مقدار زیادی پول در خانه دارد، شبانه به خانه ی او دستبرد زد. اما ساعت ساز متوجه ی آمدن دزد شد و او را گرفت. آنها مدتی با هم دست به گریبان بودند و بالاخره شتادلر که جوانی نیرومند بود، بر  دزد فایق آمده و او را کتک مفصلی زد و از خانه ی خود بیرون انداخت. اما بلافاصله از این که دزد را به اندازه ی کافی مجازات نکرده و رها نموده، به کوچه دوید و با تپانچه اش چند گلوله به وی شلیک کرد و دزد را از پای درآورد.
    دوستان و خویشان دزد مقتول روز بعد نزد حاکم شرع و قاضی اصفهان شکایت کردند که ساعت ساز آلمانی که مردی کافر است یک مسلمان را کشته است و تقاضا کردند که قاضی حکم قتل ساعت ساز را صادر کند و او را برای مجازات و قصاص تحویل آنها دهد. اشتادلر روز بعد توسط ماموران دستگیر شد و او را به زندان انداختند.
    سفیران ما در صدد وساطت درآمدند و در فرصت های مختلف از شاه تقاضای عفو و آزادی اشتادلر را کردند ولی به علت اصرار و پافشاری کسان مقتول صدرالقضات اصفهان حکم اعدام اشتادلر را صادر نمود و فقط شاه اعلام کرده بود که اگر ساعت ساز آلمانی دین اسلام را بپذیرد عفو خواهد شد که اشتادلر این امر را رد کرد و گفت مرگ را به تغییر دین خود ترجیح می دهم. به دستور شاه دو بار اشتادلر را از زندان به میدان بزرگ جلوی قصر شاه و روی سکوی اعدام بردند و دوباره به زندان برگرداندند تا او جدی بودن اعدام خود را مشاهده کند و تسلیم تقاضای شاه شود که این کار هم مفید واقع نشد. در این میان کشیشان مذهب کاتولیک اصفهان هم با ساعت ساز ملاقات کردند و ضمن دلداری به او پیشنهاد دادند که لااقل به مذهب کاتولیک درآید که باز هم او نپذیرفت.
    بالاخره ایرانی ها از سرسختی اشتادلر مایوس گشتند و متوجه شدند که نمی توانند او را وادار به پذیرفتن پیشنهاد شاه کنند و از همه بدتر آن که آقای بروگمان سفیر ما که با ساعت ساز خویشاوندی داشت از حکم اعدام او خشمگین شده و حرف ها و سخنان تندی در مورد شاه و دربار بر زبان راند و در نتیجه حکم اعدام اشتادلر به اجرا گذاشته شد، به این ترتیب که او را طبق رسوم موجود برای مجازات و قصاص تسلیم کسان مقتول کردند تا آنها با چهار ضربه ی شمشیر، آن طوری که در ایران معمول است محکوم را به قتل برسانند. طبق مرسوم، ضربه ی اول را به پشت گردن، ضربه ی دوم را به پیشانی، و دو ضربه ی دیگر را به وسط صورت وارد می کنند. اشتادلر با روحیه ی قوی و خوبی مرگ را پذیرفت. او را دست بسته و با پالهنگ به جایگاه اعدام بردند و چهار نفر از کسان مقتول شمشیر به دست آماده ایستاده بودند. نفر اول ضربت خود را وارد کرد که به پای او اصابت کرد و خون از آن جاری شد. ضربه ی دوم به پالهنگی که روی دوش محکوم بود اصابت کرد  و ضربه ی سوم بالاخره بر گردن او وارد شد و کارش را ساخت و ضربات دیگری را هم بر بدن او وارد آوردند تا ساعت ساز جان به جان آفرین تسلیم کرد.
    جسد اشتادلر در حالی که پالهنگ هنوز به دست ها و شانه های او بسته بود، یک روز تمام در وسط میدان بزرگ اصفهان باقی ماند تا این که شب آقای بروگمان سفیر با کسب اجازه از شاه دستور داد تا جسد را از آنجا برداشته و به داخل سفارت انتقال دادند و روز 22 اکتبر یعنی 19 روز بعد جنازه را تشعییع و به خاک سپردند.

    شلزویگ هلشتین: ایالتی در شمال غربی آلمان و مرز دانمارک
    پالهنگ: چوبی که با زنجیر به گردن و دست های زندانیان می بستند.

مشکل قطعی آب

شرکت آب و فاضلاب استان اصفهان خبر داد:
با نصب ژنراتور اضطراری برق مشکل قطعی آب حل خواهد شد
خبرگزاری ایمنا: در نقاطی از سطح شهر اصفهان به خصوص منطقه سپاهان شهر شهروندان شاهد قطعی مکرر اب هستند که بنا بر گفته مسئولین شرکت آب و فاضلاب این مشکل با نصب ژنراتور اظطراری برق جهت پمپاژ آب بزودی برطرف می شود.
به گزارش ایمنا به نقل از روابط عمومی و آموزش همگانی شرکت آب و فاضلاب استان اصفهان، با توجه به کمبود برقی که در کشور وجود داشته و بر اساس آن به ناچار منابع آب هزارجریب و منابع آب چشمه طوطی نیز مشمول آن می گردند پمپاژ آب از منابع هزارجریب به منبع چشمه طوطی و متعاقب آن از چشمه طوطی به سپاهان شهر با مشکل روبرو گردید که با توجه به تخلیه شدن لوله های انتقال و منابع در زمان خاموشی ؛ بطور طبیعی زمان بیشتری جهت وصل مجدد آب و دسترسی شهروندان به طول خواهد انجامید . براساس این گزارش با بررسی های بعمل آمده و تلاش بی وقفه پرسنل شرکت آب و فاضلاب استان اصفهان درجهت حل این مشکل سریعاً نسبت به خرید ژنراتور اضطراری برق جهت تأمین برق منابع آب و همچنین درمدار قرار دادن پمپ های بیشتر اقدام شده است که بزودی و با نصب ژنراتور مربوطه مشکل قطعی آب این مناطق حل خواهد شد .

200 هزار معلول در استان اصفهان زندگی می کنند

رئیس سازمان بهزیستی استان اصفهان:
200 هزار معلول در استان اصفهان زندگی می کنند
خبرگزاری ایمنا: رئیس سازمان بهزیستی استان اصفهان گفت: هم اکنون تعداد معلولان مختلف استان اصفهان به 200 هزار نفر می رسد که چهار تا پنج درصد کل کشور را شامل می شود.
به گزارش ایمنا به نقل از روابط عمومی سازمان بهزیستی استان اصفهان، محمود محمدزاده در گردهمایی مسئولان و معاونان شهرستانی سازمان بهزیستی با بیان این مطلب افزود: سازمان بهزیستی استان اصفهان هم اکنون دارای 11 مرکز نگهداری شبانه روزی و 52 مرکز روزانه نگهداری معلولین، پنج مرکز نگهداری سالمندان و 10 مرکز شبانه روزی و روزانه نگهداری معلولان مزمن ذهنی و روانی است. وی ایجاد بانک اطلاعات مددجویان و معلولان تحت پوشش را ضروری ارزیابی کرد و اظهار داشت: وجود بانک اطلاعات مددجویان و معلولان سازمان بهزیستی استان اصفهان، یکی از ضروریات خدمت رسانی به این قشر از جامعه است که تاکنون نیز به خوبی مورد توجه قرار نگرفته اند. رئیس سازمان بهزیستی استان اصفهان اشتغال مددجویان را بهترین روش برای خودکفایی آنان دانست و تصریح کرد: با همکاری و تعامل واحدهای کاریابی و مراکز دولتی می توان اقدامات ارزنده ای در این ارتباط به انجام رساند.

بازدید از 20 اثر باستانی استان اصفهان در 4 تیرماه رایگان است

همزمان با میلاد حضرت زهرا (س)؛
بازدید از 20 اثر باستانی استان اصفهان در 4 تیرماه رایگان است
خبرگزاری ایمنا: سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری استان اصفهان همزمان با سالروز ولادت فاطمه زهرا(س) بازدید از 20 بنای تاریخی استان اصفهان را برای عموم مردم رایگان اعلام کرد.
به گزارش ایمنا به نقل از روابط عمومی سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری استان اصفهان، همزمان با فرارسیدن سالروز ولادت با سعادت دخت نبی اکرم اسلام، بازدید از 20 بنای تاریخی تحت پوشش این سازمان در تاریخ چهارم تیرماه برای عموم مردم رایگان اعلام شد. بر اساس اعلام سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری استان اصفهان، بازدید از بناهای تاریخی مسجد جامع، مسجد امام، مسجد شیخ لطف الله، عالی قاپو، چهل ستون، هشت بهشت، منارجنبان و کوه آتشگاه در شهر اصفهان، باغ فین، خانه های تاریخی بروجردی، عامری، مسجد و مدرسه آقا بزرگ و چشمه سلیمانیه در شهرستان کاشان، مسجد جامع و موزه ابیانه در شهرستان نظنز، مسجد جامع و موزه مردم شناسی کویر در شهرستان نایین، مسجد جامع در شهرستان اردستان و مسجد جامع در شهرستان زواره برای عموم مردم در روز سه شنبه چهارم تیرماه 1387 رایگان خواهد بود. سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری استان اصفهان در مناسبت ها و اعیاد مختلف اقدام به برگزاری تورهای گردشگری و بازدیدهای رایگان از آثار تاریخی این استان می کند. /الف

نشست خبری بررسی مسائل و مشکلات باشگاه سپاهان

با حضور مدیرعامل سپاهان در خانه مطبوعات اصفهان؛
نشست خبری بررسی مسائل و مشکلات باشگاه سپاهان فردا برگزار می شود
خبرگزاری ایمنا: نشست خبری بررسی مسائل و مشکلات تیم فوتبال سپاهان در لیگ برتر عصر فردا در خانه مطبوعات و خبرنگاران استان اصفهان برگزار می شود.
به گزارش ایمنا، در پی مصوبه هیئت مدیره خانه مطبوعات و خبرنگاران استان اصفهان در خصوص برگزاری نشست های مطبوعاتی و تخصصی در راستای هم فکری و بررسی موضوعات مختلف استان و با توجه به رخدادهای قابل توجه و حاشیه های ایجاد شده برای تیم فوتبال سپاهان اصفهان، جلسه ای با حضور محمدرضا ساکت مدیرعامل این باشگاه برگزار می شود. این جلسه راس ساعت 16 عصر فردا (سه شنبه چهارم تیرماه) در محل خانه مطبوعات و خبرنگاران استان اصفهان برگزار می شود. اخبار تکمیلی متعاقباً ارسال می شود.

آتشکده زرتشتیان اصفهان

نیایشگاه زرتشتیان اصفهان با نام « درِ مهـرِ گوهر و مهربان »

در دی بدین ایزد و مهرماه 1367 خورشیدی برابر با سپتامبر 1998 میلادی

با موقوفه ای توسط شادروانان « رستم مهربان مهربانی » و « گوهر بهرام گشتاسب پور » ساخته شد .

 

آدرس : خیابان نظر شرقی – روبروی تالار اندیشه _ کوچه سیچان _ کوچه سجاد

زمان بازدید و نیایش : 8 بامداد تا 12 نیمروز  و  4 پسین(عصر) تا 8 شامگاه

تلفن : 6246412 

 

         

         

                        

        

        

کنیسه های کلیمیان اصفهان

در محله « جوباره » اصفهان حد فاصل میدان قیام ( سبزه میدان ) تا خیابان کمال

چندین « کنیسه » وجود دارد که محل عبادت کلیمیان اصفهان است .

در کنار این کنیسه ها پارک زیبای « لت فر » توسط شهرداری اصفهان احداث شده است .

راههای دسترسی :

1)      چهارراه ابن سینا - خیابان کمال – کوچه ماهی فروشها  ( مسیر ماشین رو )

2)      میدان قیام - نبش خیابان ولی عصر – کوچه جویباره  ( یک مسیر زیبا و تاریخی )

 

    کنیسه های کلیمیان اصفهان

 

   کنیسه های کلیمیان اصفهان

 

  کنیسه کلیمیان اصفهان

 

 

به نقل از وبلاگ نقش جهان

نباید از حق گذشت

 

 

 

 

این همه از اصفهان گفتم

ولی کی می تونه توی اصفهان زندگی کنه و این آدمها را فراموش کنه؟

این افراد جزئی از فرهنگ این شهرند

در کنار بقیه شاخص ها ....

 

 

 

  samararia.blogfa.com

           

 

« حاج حسین خرازی » فرمانده شهید لشکر امام حسین اصفهان

بابا رکن الدین

بابا رکن الدین عارفی نامدار و از صوفیان عصر ایلخانان بوده است .

نامش رکن الدین مسعود فرزند عبدالله بوده است . اصل وی از بیضای فارس بوده که در اصفهان ساکن شد و مراتب سیر و سلوک عرفانی را پیمود .

«بابا» در قدیم به دو گروه اطلاق می شد و یکی از آن دو گروه عارفان و زاهدان و قطبها بودند ؛ این عده اغلب در قرنهای هشتم و نهم می زیستند و قبرهای زیادی از اینها در اصفهان است و از آن رو که رکن الدین مسعود هم از این گروه بود وی نیز بابا لقب گرفت .

وی آنگونه که خود نوشته از کودکی معانی توحیدی را ادراک می کرده است .

عرفان نظری را در محضر شیخ کمال الدین عبدالرزاق کاشانی ، شیخ داوود قیصری و نعمان خوارزمی به کمال رسانید و به سلسله « سهروردیه » متصل گشت و در نزد " بابا بیات " عرفان عملی را فرا گرفته و به اوج رسید .

همچنین نوشته اند که « شاه نعمت الله ولی » مقدمات علوم را نزد رکن الدین شیرازی تحصیل کرد .

 

در سال 738 ق به خواست نعمان خوارزمی شرحی بر کتاب " فصول الحکم " ابن عربی نگاشت و آنرا « نصوص الخصوص » نامید .

وی علاوه بر مقامات عرفانی دارای طبع شعر هم بوده و برخی اشعار وی در نصوص الخصوص آمده است .

بابا رکن الدین در روز یکشنبه 26 ربیع الاول 769 ق به دیار باقی شتافت و قبر وی از بناهای مهم در سرزمین « لسان الارض » یا « تخت فولاد » قبرستان تاریخی و مهم اصفهان ، میباشد .

وی قدیمی ترین شخصیت شناخته شده در تخت فولاد است که تاریخ وفاتش معلوم می باشد .

پس از در گذشت بابا رکن الدین وی را در همان مکانی که برای ریاضت و تدریس برگزیده بود به خاک سپردند و بعدها بر سر مزارش آرامگاهی بنا شد .

 

مرقد بابا رکن الدین- که در زمان حیات خود نیز با عزت و احترام می زیست- پس از رحلت وی تاکنون محل توجه و زیارت و توسل مردم و بزرگان و عرفا بوده و سالها پس از رحلتش کرامتی هم از او رخ داد:

روزی مرحوم بهاءالدین محمد عاملی- مشهور به شیخ بهائی- با عده ای از بزرگان به زیارت اهل قبور می روند. به قبرستان تخت فولاد که می رسند هنوز نفس تازه نکرده بودند که شیخ بهائی به اطرافیان خود فرمود : « من چیزی شنیدم آیا شما هم شنیدید؟ »

 

 

به نقل از وبلاگ نقش جهان

حاضران گفتند : « ما چیزی نشنیدم و اصلاً کسی سخنی نگفت !» مرحوم شیخ بهائی جمله ای را که شنیده بود به آنان نگفت و به خانه بازگشت و در خانه را به روی خود بست و شروع به گریه و تضرع و توجه به آخرت نمود و تقریبا شش ماه بعد، دار فانی را وداع کرد و جسدش را از اصفهان به مشهد برده و دفن کردند .

مرحوم محمد تقی مجلسی می نویسد : من از نزدیکان شیخ بهائی بودم و او به من فرمود : « من به آماده شدن برای مرگ خبر داده  شدم» و آن جمله ای که 262 سال پس از رحلت بابا رکن الدین از قبر وی , خطاب به شیخ بهائی گفته شد این بود : « شیخنا ! در فکر خود باش ! »

بقعه بابا رکن الدین یکی از اماکن عبادت و ریاضت مرحوم شیخ حسن علی نخودکی  اصفهانی بود .

مرحوم حاجی کرباسی نیز به بابا رکن الدین اعتقاد تام داشت و به زیارتش می رفت.

بزرگ دیگری که به زیارت وی می رفت فقیه عارف حضرت آیت الله سید عبدالکریم رضوی کشمیری بود .

 

شرح تکیه بابا رکن الدین

عکسهایی از تکیه

 

به تقل از وبلاگ نقش جهان

منار ساربان

   این مناره یک بنای سلجوقی است که در فاصله کمی از مناره چهل دختران در شمال منطقه جوباره قرار دارد .

ظاهرا در روزگار گذشته در مجاورت آن مسجدی هم بوده . اما در حال حاضر هیچ اثری از آن به جای نمانده .

این بنا از هفت قسمت کاملا متمایز تشکیل شده است :

بخش اول از یک سری رگچین آجری تشکیل شده است .

بخش دوم و سوم دارای تزئینات آجر کاری زیبا و استادانه است .

بخش چهارم تاج اول مناره است که مقرنس های آجری همراه با کاشی فیروزه ای دارد .

قسمت پنجم دارای تزئیناتی آجری است .

قسمت ششم تاج دوم مناره است .

قسمت هفتم تارک مناره می باشد .

در قاعده دو تاج این مناره دو کتیبه بسیار زیبا از بهترین رنگ فیروزه ای کاشی دیده می شود .

این بنای مرتفع در حال حاظر به سمت غرب متمایل شده است .

سال احداث آن دقیقا مشخص نیست اما کارشناسان بنای آنرا بین سالهای 650 تا 680 هجری تخمین زده اند .

منار ساربان

مسیر دسترسی :

خیابان کمال – روبروی منار دارالضیافه - جنب شهرداری منطقه 3 – کوچه بابا تون تاب – بازارچه شاه اسدا... – کوچه منار ساربان

در ادامه همین مسیر :

بازارچه میرزا باقر - کوچه شهید رنجبر – کوچه توحید - کوچه شهید بحری - منار چهل دخترون

 

                

 

به نقل از وبلاگ نقش جهان

مناره های دارالضیافه

در محله قدیمی جوباره و در کناره خیابان کمال آثار سردر مجللی که بر فراز آن دو مناره دارالضیافه واقع شده ، مشاهده می شود .

وجه تسمیه این مناره ها احتمالا به این علت است که سردر یک مهمانسرا در ورودی شهر بوده و به امیر یا حکمرانی تعلق داشته .

امروزه از این مهمانسرا چیزی به جای نمانده است .

 

           

 

 

به نقل از وبلاگ نقش جهان

مصلی بزرگ اصفهان

   طرح احداث مصلای اصفهان از یک ایده در ذهن استاندار و امام جمعه وقت اصفهان و یک مکان ساده شروع شد . اما کم کم به یک مجموعه بزرگ چند منظوره با 17 طرح و کاربری جانبی در فضایی به مساحت 200 هزار متر مربع ارتقا یافت .

    طرح سازه مصلّی اصفهان جزو 408 طرح شرکت کننده در کنفرانس 1999 در شهر ریو برزیل بود که در نهایت به عنوان یکی از هشت طرح برتر در زمینه فرم فلزی و پوسته های بتنی قرار گرفت و به عنوان اثر ماندگار از جمهوری اسلامی ایران مطرح شد .

    طرح مصلی اصفهان بر گرفته از معماری سنتی اصفهان و گره های سقف که در واقع چشم گیر ترین و اصلی ترین بخش سازه ای آن است الهام گرفته از درهای مقبره مرحوم سید در مسجد سید اصفهان اما با تلفیقی از مواد و مصالح روز است .

    شاخص ترین قسمت مصلی که آن را به لحاظ سازه ای متفاوت می کند سالن اصلی 100 در 180 متری است . داخل سالن اصلی در سه قسمت ، رواقی سه طبقه با عرض 20 متر اجرا شده که سقف نهایی این رواق با 21 پوسته بیضوی بتنی 20 در 20 متر پوشیده شده .

در وسط این رواق ها و بخش مرکزی سالنی به ابعاد 160 در 60 متر بدون ستون قرار دارد . این سالن با پوسته های فلزی تک لایه کروی به وزن دو هزار تن با شیشه دو جداره هفت لایه ضد UV پوشیده خواهد شد . اما در حال حاضر تنها گره های سقف به چشم می خورد و خبری از 12 هزار متر مربع شیشه نیست .

قراردادی با یکی از واحد های تولیدی کشور برای تهیه شیشه مورد نیاز منعقد شده که باعث شده فناوری ما در این زمینه تا 50 سال پیشرفت کند . آن هم در شرایطی که توانسته ایم شیشه ای با یک سوم قیمت نوع خارجی اما با همان کیفیت تولید کنیم .

    از دیگر ویژگی های منحصر به فرد این مصلی گنبد مقصوره ( محل محراب و حضور امام جمعه ) است . وزن این گنبد با شیشه هایی که قرار است نصب شود به دو هزار تن می رسد . در این محل مرکز کنترل صوت و تصویر پیش بینی شده است .

    گنبد با دو مناره 110 متری کناری آن از سمت شمال همانند انسانی به نظر می رسد که سر و دو دستانش را برای عبادت به سمت آسمان بلند کرده است .

مناره های جنوبی 110 متری مصلی ، شامل 11 طبقه موزه و سه سالن اجتماعات است . در هر مناره دو آسانسور 15 نفره و یک دستگاه پله تعبیه شده است . مجموعه مصلای اصفهان در کل دارای هشت مناره است .

     طراحی مصلای اصفهان به گونه ایست که نیاز به نازک کاری خاص مرسوم ندارد . در واقع با اتمام مرحله سفت کاری 90 درصد کار تمام شده است .

از جمله طرح های جانبی مجموعه مصلای اصفهان می توان به دو مجموعه کامل ورزشی غربی و شرقی هر یک به مساحت 7 و 9 هزار متر مربع اشاره کرد . همچنین پلانتاریوم یا آسمان نمای بزرگ شهر که با تغییر کاربری آب انبار قدیمی موجود در محل امکان آموزش نجوم در حد آشنا سازی و بازدید روزانه دانش آموزان قرار است آماده سازی شود .

تیمچه هنر با 7 هزار متر مربع زیربنا برای تجمع و حمایت از هنرمندان و صنایع دستی استان _ مسجد محل _ سالنهای چند منظوره و بانک ها ( با ظرفیت 500 نفر در هر سالن ) _ فروشگاه با زیر بنای 1400 متر مربع _ موزه با زیر بنای 700 متر مربع _ کتابخانه و خانه علوم با زیر بنای 700 متر مربع _ مهمانسرا با زیر بنای 1100 متر مربع _ سالن اجتماعات با گنجایش دو هزار نفر و مجموعه آموزشی تحقیقاتی ( دانشگاه علوم قرآنی ) با زیر بنای 4500 متر مربع از جمله مهمترین طرح های جانبی این مجموعه است .   

بر گرفته از روزنامه همشهری اصفهان 9 آبان 86 

---------------

   مجموعه مصلی در محدوده تخت فولاد ( قبرستان قدیمی و تاریخی اصفهان با داشتن آرامگاه های بزرگان علم و فرهنگ ایران زمین ) که از جمله مهمترین مراکز فرهنگی و توریستی اصفهان است ، قرار دارد و برای سرویس دهی به صنعت توریست و نیز امور فرهنگی مکان مناسبی است .

   البته این طرح هنوز ناتمام است .

اصفهان شهر مناره ها

                

 اگر مسجد موزه هنر های اسلامی است ، مناره آیینه تمام نمای آن موزه است . در تاریخ معماری مناره ها طراحی و ساخت و نقوش متفاوتی با دیگر آثار دارند .

   ریشه کلمه مناره در زبان عربی از " نار " گرفته شده و به معنای " مکان مشخص و محدودی است که بر روی آن آتش روشن میکردند " . در کتب مختلف چنین بیان شده که مناره ها به دو دسته تقسیم میشوند .

   مناره های درون شهری که به عنوان برج دیده بانی از آنها استفاده می شد و قبل از اسلام " آتش مقدس زرتشتیان " بر روی آنها روشن میشد که این شعله های طلایی می توانست مسیر عبور را برای کاروانیان مشخص کند .

مناره های برون شهری برای راهنمایی مسافران و پیدا کردن مسیر از دور دست بوده است .

   کاربرد مناره ها در قدیم با توجه به بافت تنگ و پیچ در پیچ بودن شهر و کوچه ها از لحاظ امنیتی و سیستم آّب رسانی بود . استقرار مناره ها محل مساجد را از فواصل دور و نزدیک به مردم نشان میداد و بعد از ظهور اسلام مناره ها جایگاهی برای " موذن ها " شد .

   بر طبق برخی گزارشها مسجد حکیم اصفهان که در آغاز مسجد دیلمی بوده ، مناره ای با ارتفاع بیش از صد متر داشته که بعضی از منابع تخریب آنرا به مغول و بعضی به تیمور لنگ نسبت میدهند . وجود چنین مناره هایی نشان از اهمیت آنها به عنوان یک مرکز دیده بانی و علامت دهی در هنگام دفاع از شهر در برابر دشمنان بود .

    مناره ها علیرغم اینکه عناصری لاغر و کم تعادل به نظر میرسند ، بسیار پر دوام هستند . علت این دوام را میتوان در محدودیت بام آن و نفوذ کمتر برف و باران دانست . از طرف دیگر شکل مخروطی و استوانه ای آن عاملی مقاوم در برابر زلزله است . به صورتی که هنگام وقوع زلزله با جذب نوسانات رفت و برگشت نیروهای پرشی پایه از طراز کف تا تراز فوقانی خود از میزان نوسانات ناشی از زلزله کم میشود .

   از نظر ظاهری مناره ها از پایین به بالا دارای یک " ساق " هستند که در فراز آن به یک طوق بر میخوریم که به آن " گلوگاه " مناره میگویند . در بالای گلوگاه قسمتی به شکل چتر قرار دارد که به آن " نعلبکی " میگویند . به بالاترین قسمت مناره هم " تاج " میگویند که اگر بخش " شالوده " به آن اضافه شود میتوان مناره را به پنج قسمت تقسیم کرد .

    با توجه به اینکه اصفهان یکی از بزرگترین مراکز تمدنی گذشته ایران زمین بوده ( خصوصا در زمان سلجوقی و صفویه ) بیشترین تعداد مناره ها را که 17 عدد میباشد در خود جای داده است . وجود مناره ها عمدتا در کنار گنبد مساجد قرار دارد .

مناره ها در قدیم مورد توجه سیاحان و گردشگران بوده و در حال حاضر هم جذاب ترین بخش از لحاظ ارتفاع ، نوع و سبک معماری ، گره چینی و کتیبه و گچ کاری و کاشی کاری است .

   تمامی 17 مناره اصفهان با همکاری سازمان میراث فرهنگی به ثبت ملی رسیده و در انتظار ثبت جهانی یونسکو است .

--------------------

بر گرفته از روزنامه اصفهان زیبا 5/6/86

مناره های اصفهان 2

مناره هایی که در دل تاریخ گم شد :

مناره گلدسته در دوره سلجوقی در محله دردشت واقع بوده که از بین رفته است .

مسجد و مناره خواجه علم در اوایل نیمه دوم قرن 14 واقع بود که سقوط کرد و مسجد هم به علت کشیدن خیابان هاتف ویران شد .

مناره شاخ نیز در دوره تیموریان واقع بوده که ویران شده است .

    در دوران متأخر با همکاری میراث فرهنگی و شهرداری ، مناره مسجد علی که بنای آن به قرن پنجم میرسد و نیز مناره ساربان که بنای آن بین سالهای 650 تا 680 در عهد سلجوقی تخمین زده شده و نیز منار جنبان که در قرن هشتم بنا شده ، ترمیم شده اند .

مناره های صاحب نقوش زیبا :

با توجه به دوره های فرهنگی و تاریخی مربوط به قرون 5 و 6 سلجوقی و 10 و 11 آل مظفر ، نقوش مختلف و متفاوت است .

به عنوان مثال مناره های دارالضیافه یا 38 متر ارتفاع جزو کاروانسرای مجلل بود و یا مناره باقوشخانه در دوره ایلخانی با 38 متر ، پر تزیین ترین مناره از نظر نوع  طرح اسلامی کاشیکاری و تزیین بر روی آجر بوده است اما مناره مسجد علی هارونیه با 52 متر ارتفاع گل سرسبد مناره ها به حساب می آمد .

مرتفع ترین مناره :

مناره ساربان با 54 متر ارتفاع در عهد سلجوقی از نظر ارتفاع و جذابیت و عظمت های هنری برتر است .

قدیمی ترین مناره :

مناره مسجد برسیان ( bersian ) که در 42 کیلومتری شرق اصفهان واقع شده در سال 491 قمری ساخته شده است .

عجیب ترین مناره :

منار جنبان که بر روی مقبره عمو عبدالله بنا شده و هنوز تاریخ دقیق بنای مناره ها مشخص نیست . معروفیت منارجنبان از این جهت است که هرگاه یکی از مناره های طرفین را تکان دهند این حرکت به مناره دیگر هم منتقل میشود و خود ساختمان هم به ارتعاش در می آید .

--------------------

بر گرفته از روزنامه اصفهان زیبا 5/6/۸۶

سنگابهای دوره قاجار :

یکی از زیباترین ابنیه تاریخی به جا مانده از اعصار گذشته که گاهی در میان دیگر بناهای عظیم عرض اندام میکند " سنگاب ها " هستند .

حوضچه هایی به شکل جام ، تراشیده شده از سنگ یکپارچه . که به عنوان محل آب آشامیدنی استفاده می شده .

 

در این مطلب با برخی از سنگابهای اصفهان که در عصر قاجار ساخته شده اند آشنا میشویم :

 

-          سه سنگاب مسجد سید که در مدخل شمالی مسجد و شمال و جنوب حوض قرار دارند .

-          سنگابی از جنس سنگ پارسی در کنار حوض مسجد آقا میرزا هاشم در محله چهارسوی شیرازی .

-          سنگابی در دالان امام زاده هارون ولایت در خیابان هارونیه .

-          یک سنگاب در کنار پله ورودی مسجد علی اکبر حاجی رضا در ابتدای کوچه ای در ضلع جنوبی خیابان عبدالرزاق .

-          دو سنگاب در زیر رواق در ورودی و رواق جنوب شرقی مسجد دروازه نو که در نبش سه راهی بازاری به همین نام واقع است .

-          سنگابی زیبا در گوشه جنوب غربی محوطه مسجد جامع محمد جعفر در بازاری به همین نام در ضلع شمالی خیابان عبدالرزاق .

-          دو سنگاب در ایوان جنوبی و ضلع شمالی محوطه مسجد رحیم خان .

-          سنگاب زیبایی در میان رواق آرامگاه سید محمد باقر شفقی .

-          سنگابی مزین با خطوط نستعلیق در مسجد آقا میرزا محمد باقر چهارسوقی .

-          دو سنگاب در مسجد مصری در محله جویباره .

-          دو سنگاب در مسجد خان در محله احمد آباد .

-          دو سنگاب در مسجد قطبیه .

-          سه سنگاب در مسجد شارع در صحن مسجد دردشت .

-          یک سنگاب در مسجد صفا در محله شهشهان .

-          یک سنگاب در مسجد صفا در محله چهار سوق .

-          یک سنگاب در مسجد جار چی در بازار بزرگ .

-          یک سنگاب در گرمابه جارچی .

-          یک سنگاب  در محله نو .

-          یک سنگاب در مدرسه صدر .

-          یک سنگاب در مدرسه میرزا حسین در محله بید آباد .

 

بر گرفته از روزنامه اصفهان زیبا 12 شهریور 86

ساعتهای آفتابی

  میان تمام زمان سنج های قدیمی ساعت آفتابی به علت دقت در نشان دادن زمان مورد توجه واقع گردید .

این ساعت بر اساس ترکیبی از علوم نجوم ، معماری و مجسمه سازی طراحی شد و به عنوان یک ابزار نجومی که توسط سایه ، زمان دقیق محلی را نشان می دهد به مردم معرفی گردید .

محاسبه ساعت به وسیله روابط نجومی و هندسه کروی انجام می شود . مهمترین خصوصیت ساعتهای آفتابی دقت آن است که تا صدها سال بدون تنظیم به کار خود ادامه می دهد و بخصوص زمان دقیق اذان ظهر را به وقت محلی نشان می دهد .

تولد ساعتهای آفتابی :

    بر اساس نوشته های هرودوت ، تاریخچه ساخت ساعتهای آفتابی به 5 هزار سال پیش بر می گردد و منشاء این ابزار را به سومری ها و کلدانی ها نسبت می دهند . سومری ها اولین نمونه ساعتهای آفتابی عمودی را ساختند .

در این نوع زمان سنج یک شاخص عمودی سایه ای را بر صفحه ای می اندازد که تقسیم بندی های آن ساعتهای مختلف روز را نشان می دهد .

در قرن شش پیش از میلاد ساعتها در نقاط مختلف امپراطوری یونان گسترش یافتند و در بیشتر میدان های شهر روی پایه های عمودی نصب می شدند تا مردم از زمان دقیق آگاه شوند .

 در سال 340 قبل از میلاد بروسوس ستاره شناس کلدانی ساعت آفتابی کروی را طراحی کرد . در این ابزار شاخص درون نیمکره ای قرار گرفت و علاوه بر نشان دادن زمان بر حسب تقسیم بندی 12 ساعته ، فصل ها را نیز بر مبنای بلندای سایه مشخص می نمود .

27 سال قبل از میلاد ویرتوویوس 13 نوع ساعت آفتابی متفاوت را طراحی و به مردم معرفی کرد که یکی از جذاب ترین آنها ساعت آفتابی قابل حمل و نقل بود .

در ایران قدیم دانش ریاضیات به کمک طراحان ساعت آفتابی شتافت و نتیجه آن ساخت ساعتهایی شد که به عنوان ابزاری علمی و رصدی به حساب می آمد و وقت مناسک مذهبی را به دقت تعیین می کرد .

در عصر حاضر نیز ساخت ساعتهای آفتابی دیجیتالی که با شکست نور کار می کنند آغاز شده است . اما با وجود پیشرفت علم هنوز هم دیدن ابزارهای قدیمی که معماران زبردست آنها را طراحی می نمودند خالی از لطف نیست .

ساعتهای آفتابی در اصفهان :

     قدمت این ساعتها به دوران صفویه باز می گردد که در نوع خود جالب و بی نظیر هستند ولی متاسفانه تعدادی از آنها در دوران قاجار تخریب شده اند . اصفهان یکی از معدود شهرهای مذهبی است که ساعتهای آفتابی عمودی دارد .

مسجد سید ، مسجد حکیم ، مدرسه علی قلی آقا و گنبد های مقبره بابا رکن الدین و بابا قاسم در تخت فولاد از جمله ابزارهای آفتابی موجود در اصفهان هستند . ولی قدیمی ترین ساعت آفتابی ایران توسط شیخ بهایی طراحی گردید که در صحن مسجد امام قرار دارد . این ساعت سنگی مثلثی شکل است و شاخص اذان ظهر می باشد و هر زمان که سایه سنگ بر آن مماس شود ظهر شرعی فرا رسیده است .

   گنبد های باب رکن الدین و بابا قاسم و گنبد دیگری در خیابان ابن سینا دارای 12 وجه هستند که هر کدام از وجه ها زمانی که از حوزه سایرین خارج شود یک ساعت خاص را نشان می دهد .   

 

بر گرفته از روزنامه اصفهان زیبا 12 شهریور 86  

اصفهان طلایه دار فرهنگ ایران زمین

پژوهش های باستان شناسی و کاوشهای علمی که در نقاط مختلف استان اصفهان از جمله تپه های سیلک کاشان (sialk ) انجام شده نشانگر این نکته است که استان اصفهان یکی از نخستین مراکز فرهنگی و محل زیست انسان پیش از تاریخ است .

 

                       

 

قبل از ورود آریایی ها به این منطقه از هزاره پنجم پیش از میلاد مردمی غیر آریایی در این استان می زیسته اند که بدون شک بعدها در ساختار اجتماعی ، فرهنگی و حتی نژادی مهاجران آریایی تاثیر بسیار داشته اند .

   ورود آریایی ها به فلات ایران از نیمه هزاره دوم پیش از میلاد آغاز شد و در نواحی گوناگون میهن جدید خود گسترده شدند .

 تیره ای در ارمنستان و دامنه کوهستانهای گرجستان زندگی میکردند . شاه عباس صفوی پس از گشودن آن منطقه ، ارمنی ها را به منظور بازرگانی و رواج آن در ایران ، به ایران کوچانید و حدود 1800 خانوار ارمنی در جلفای اصفهان در جنوب زاینده رود اسکان داده شدند .

بیشتر مردم این تیره مسلمان میباشند و شماری زرتشتی نیز در میانشان وجود دارد . نیاکان آنان آریایی نژاد بودند که در گذشته های دور از دامنه کوهستان قفقاز عبور کرده اند و بسوی ایران و هندوستان از جمله استان اصفهان سرازیر شدند . بعضی از پژوهشگران معتقدند که نسبت این تیره به منوچهر پادشاه پیشدادی ایران میرسد و فرهنگ این مردم بین سده های 8 و 14 میلادی پیدا و گسترش یافته است .

این تیره در گذر زمان با مردمانی همچون عرب ، ترک ، مغول و … آمیخته و نژاد خالصی ندارند ، اما ایرانیانی که به آیین زرتشت مانده اند از این آمیختگی بدور بوده اند .

   شماری خانوار از نژاد ایرانیان پیشین در داران و پیرامون آن سکونت دارند . مردم این تیره بیشتر آداب و رسوم زرتشتیان را نگاه داشته اند و حتی پاره ای از واژگان آنان همانند واژگان پیشین فارسی دری است . گروهی در روستای مشهد کاوه ، جمالو ، اورگان و بردشاه زندگی میکنند . آرامگاهی در روستای مشهد کاوه در جنوب داران وجود دارد که مردم محل آنرا آرامگاه کاوه آهنگر میدانند . مردم این تیره در زمان شاه عباس بزرگ به ایران آمدند . زبان آنان گرجی است و در فریدن و فریدونشهر و … پراکنده اند. بخشی از آنان مسلمان و بخشی هم مسیحی هستند .

   در سال 585 قبل از میلاد نبوکه نصر ( بخت النصر ) پادشاه بابل به فلسطین تاخت و شهر اورشلیم را گشود و هزاران یهودی آنجا را به بابل فرستاد  . کورش بزرگ هخامنشی در سال 540 قبل از میلاد پس از گشودن بابل به یهودیان آنجا آزادی داد و موافقت کرد به اورشلیم بازگردند . با این حال بسیاری از آنها به ایران مهاجرت کردند و در پیرامون شهر ها از جمله اصفهان پراکنده شدند . یهودی ها در اصفهان در کوی جوباره ساکن شدند و امروزه نیز در آنجا زندگی میکنند . مردم این تیره سرخ مو و سیاه چهره بودند که به مرور زمان در اثر دگرگونی آب و هوا ویژگیهای نژادی خود را از دادند . 

   برگرفته از روزنامه اصفهان زیبا 5 شهریور 86

تخت فولاد دومین قبرستان جهان تشیع


تاریخچه و قدمت تخت فولاد

ترین ها و اطلاعات ویژه

نقشه تخت فولاد

 

* ابنیه و تکایا :

تکیه میرزا رفیعا نائینی                                مسجد مصلی 

تکیه بابا رکن الدین                                    آب انبار مصلی ( آسمان نمای اصفهان )

تکیه حجت نجفی (عمادالاسلام )                 قبرستان پشت مصلی

تکیه بید آبادی                                         تکیه سادات بهشتی           

تکیه امین التجار (خانم امین)                        تکیه سادات امامی

تکیه آقا مجلس (خادم الشریعه )                  تکیه کلیشادی (مغنی گو )

تکیه حکیم باشی                                     تکیه سادات مهدوی

تکیه بروجردی (درب کوشکی ها)                  تکیه درویش عبدالمجید طالقانی

تکیه ریزی                                               تکیه میر فندرسکی

تکیه فاتح الملک                                       تکیه بختیاری ها

تکیه صدر هاشمی                                    مقبره بابا فولاد حلوایی

تکیه خوانساری                                        تکیه خاتون آبادی

تکیه مادر شاهزاده ( محمد تقی رازی)           تکیه دراویش خاتون آبادی (نعمت الهی)

تکیه اشراقی                                          تکیه آقاباشی

تکیه سید رضی                                       تکیه سید العراقین

تکیه صاحب روضات (چهارسوقی)                  قطعه یادمان مشاهیر اصفهان

تکیه برزانی ها                                         مقبره تاج اصفهانی

تکیه آل طاها (سادات طاهری)                     مقبره آیت الله داور پناه

تکیه زرگر ها                                            موزه سنگ ( مقبره نیک پی )

تکیه همدانیان                                         موزه روزنامه نگاری (مقبره مسعود میرزا )

تکیه زند کرمانی                                       موزه عکس

باغ طوبی ( تکیه صیرفیان )                          تکیه امام جمعه

تکیه صدری ها                                         تکیه خلیلیان ( دردشتی )

تکیه هاشمی طالخونچه                             تکیه مقدس

باغ شهید فدایی                                      تکیه گلزار

تکیه محمد لطیف خواجویی                          تکیه یزد خواستی

تکیه معارفی                                           تکیه تویسرکانی

تکیه زنجانی                                            کاروانسرای ملک

تکیه کازرونی                                           تکیه آباده ای

تکیه ایزدگشسب (ناصر علی درویش)            مسجد رکن الملک

آب انبار کازرونی                                       تکیه واله

تکیه فیض                                               تکیه فاضل سراب (جویباره ای ها )

تکیه زرتشتی ها                                      تکیه شهشهانی

تکیه فاضل هندی (فاضلان)                         تکیه قشقایی ( آقا محمد ترک )          

تکیه ملا اسماعیل خواجویی                        تکیه ابوالمعالی کلباسی

تکیه فقیه احمد آبادی                                آرامگاه عطاء الملک دهش

 

* گلستان شهدا :     تاریخچه و کلیات گلستان شهدا

  * تکایای قدیمی :                                 * مقابر جدید و قطعات شهدا :

مقبره یوشع نبی                                      حاج آقا رحیم ارباب و پروفسور فلاطوری

تکیه لسان الارض                                     شهید شمس آبادی و شهید اشرفی اصفهانی

آب انبار لسان الارض (زورخانه تخت فولاد)        قطعه های شهدا (1)

تکیه ملک (خیمه حسینی )                         قطعه های شهدا (2)

تکیه بروجنی ها                                       قطعه های شهدا (3)          

تکیه میر محمد صادقی ها                           قطعه های شهدا (4)

تکیه محیی                                             قطعه های شهدا (5)

تکیه کوهی                                             قطعه های شهدا (6)

تکیه قهفرخی ( مسجد حجت )                    نقشه گلستان شهدا

                                                                  

* سنگ قبرها ، کتیبه ها و نشانه ها :

بزرگترین سنگ قبرها                                 قدیمی ترین سنگ قبرها

نفیس ترین سنگ قبرها                              زیباترین سنگ قبرها

انواع مختلف سنگ قبرها                            سنگ قبرهای دوتکه

سنگ قبرهای نقش برجسته                       سنگ قبرهای آواره

کتیبه های ایستاده                                   علائم و نشانه ها                           

تشتابه ها                                              شیر سنگی

سقا خانه ها                                          سنگاب ها

 

به نقل از وبلاگ نقش جهان

مناره امامزاده اسماعیل

این مناره متعلق به زمان تیموریان یا سلجوقیان است .

در کنار بارگاه ملکوتی « امامزاده اسماعیل » و مرقد « شیعیای نبی » در خیابان هاتف قرار گرفته است .

اولین مسجد اصفهان به نام مسجد خوشینان در این مکان بوده که امروزه از آن اثری وجود ندارد .

 

احتمال میرود که کار ساخت مناره به اتمام نرسیده یا اینکه قسمتهایی از بالای آن خراب شده باشد .

 

مناره موجود در حال حاضر از سه قسمت تشکیل شده :

   قسمت اول که در معرض دید قرار ندارد با قاعده 8 ضلعی به ارتفاع حدود 5 متر ، در داخل مسجد کنار امامزاده قرار گرفته و با دیواره قطور مسجد پیوند خورده است بطوری که فقط 5 ظلع آن دیده می شود . هر ضلع در حدود 2/1 متر است و یک در ورودی کوچک در ظلع شمالی آن وجود دارد .

  قسمت دوم که تا حدود 5 متر بالاتر از بام ادامه دارد و به مانند دیگر مناره های آجری میباشد .

  قسمت سوم یک مناره باریک کوچک است به ارتفاع حدود 2 متر که احتمالا ادامه میله وسط بوده ، در سالهای اخیر مرمت شده و با آجر و کاشی مزین شده است .

 

               مناره امامزاده اسماعیل - اصفهان

              

 

مسیر دسترسی :

1-       میدان قیام – خیابان هاتف

2-       چهارراه شکرشکن - خیابان هاتف

 

 

به نقل از وبلاگ نقش جهان

منارجنبان

« منارجنبان » از بناهای عجیب و معروف اصفهان می باشد .

این بنا بصورت یک بقعه و دو مناره است که بر روی قبر « عمو عبدالله » در قرن هشتم هجری بنا شده است .

ایوان منارجنبان یکی از نمونه های ابنیه سبک مغولی ایران است و از آن دوره کاشی کاری هایی هم به یادگار مانده است .

مناره ها در تاریخی که درست معلوم نیست و احتمالا در اواخر عصر صفویه ، به ایوان مزبور اضافه شده است .

با حرکت دادن یکی از مناره ها ، مناره دیگر هم به حرکت در می آید و سپس تمامی ساختمان هم مرتعش می گردد .

معروفیت منارجنبان هم بخاطر همین انتقال ارتعاش به مناره ها و کل ساختمان است .

چگونگی این حرکت و انتقال آن از دید صاحبنظران اینگونه است که :

« در تمام بناهایی که چنین شکل و مناره هایی دارند حرکت هست و اگر در اینجا بسیار چشمگیر است به دلیل سبکی و باریکی مناره ها است »

احداث ساختمان ایوان و مناره ها پس از سال 716 هـ قمری آغاز شده و به انجام رسیده است .

منارجنبان بر سر راه اصفهان به نجف آباد در روستایی به نام « کارلادان » قرار دارد .

ارتفاع بنا 10 متر است و هر یک از مناره ها حدود 17 متر ارتفاع دارند .

کاشی های لاجوردی و فیروزه ای زینت بخش این بناست و در زیر آن ، بر مزار روحانی زاهد عمو عبدالله قطعه سنگی مرمری قرار داده اند که سوره « یس » حاشیه آنرا زینت داده است .

کتیبه های دیگری نیز در این آرامگاه وجود دارد که از آن جمله میتوان کتیبه ای با سنگ مرمر بالای سنگ اصلی را نام برد که عمو عبدالله را مردی پرهیزگار و زاهد معرفی کرده است .

 

             منارجنبان اصفهان

        

             منارجنبان اصفهان

 

 

 

به نقل از وبلاگ نقش جهان

آقا حسین خوانساری

آقا حسین خوانساری مشهور به « محقق خوانساری» دانشمند ، فقیه و حکیم بزرگ شیعه اواخر عصر صفوی است که از محضر بزرگانی چون میر فندرسکی ، ملا محمد تقی مجلسی ، ملا محمد باقر سبزواری و مرحوم خلیفه سلطان کسب علم نمود .

دوران تحصیلش در روزگار جوانی را با فقر و تنگدستی سپری کرد . چنان که نقل است در همان زمان از شدّت سرمای زمستان در حجره اش لحاف را به دور خویش می­پیچد و راه می رفت تا گرم شود ، ولی سرانجام در علم و اخلاق به جایی رسید که شاه سلیمان ردای گرانبهای خود را برای او فرستاد و در یکی از سفرها نیابت سلطنت و رسیدگی به کارهای کشوری را به وی واگذار کرد .

آقا حسین در علم کلام­ ، فلسفه ، فقه و اصول عالم طراز اول روزگار خویش محسوب می شد و در دیگر علوم هم اشراف کامل داشت . برخی گفته اند جامعیت وی در علوم از شیخ بهایی هم بالاتر بوده است . مرحوم وحید بهبهانی به وی لقب « استاد الکُلّ فی الکُلّ » را داده است .

وی آثار فراوانی از خود به یادگار گذاشت . از جمله مهمترین آثارش کتاب « مشارق الشموس » (در شرح کتاب الدروس شهید اول ) و « ترجمه صحیفه سجادیه » را می­توان نام برد .

خدمت مهمی که این عالم بزرگوار به علم نمود آن بود که فلسفه و علوم عقلی را از تهمت و بی دینی و بی اعتقادی عوام نجات داده و ثابت نمود که حکمت و فلسفه به هیچ وجه با بد دینی و سست اعتقادی همراه نیست . همچنین وی از مخالفان بزرگ مکتب اخباری به شمار میرود .

از ویژگی­های مکتب علمی آقا حسین خوانساری پرورش شاگردان با روح ادبی و ذوق عرفانی و نیز مشرف بر علوم مختلف بود . از جمله شاگردان وی : فرزندانش آقا جمال و آقا رضی ، علامه مجلسی ، علامه میرزا محمد باقر شروانی ، ملا سعید مازندرانی و ملا محمد تنکابنی (فاضل سراب) را باید نام برد .

آقا حسین طبع شعر نیز داشته و بسیار خوش گفتار و نیکو مجلس بوده است . از اشعار اوست:

ای  باد  صبا ، طرب  فزا   می­آیی               از طرف کدامین کف پا می آیی

از کوی که برخاسته ای راست بگو            ای گـــــرد بچشم آشنا مـی آیی  

وفات آقا حسین در سال 1098 قمری روی داد . تاریخ فوتش چنین است:

« امروز هم ملایکه گفتند یا حسین»

پس از فوت آقا حسین خوانساری در سال 1098 قمری شاه سلیمان صفوی دستور داد جهت وی بقعه ای زیبا بنا کنند .

مزار این عالم بزرگ در تخت فولاد اصفهان همواره مرکز تجمع و عبادت بزرگان و عرفا و دوستداران علم بوده است .

 

به نقل از وبلاگ نقش جهان

شیخ ابو مسعود رازی

شیخ ابو مسعود احمد ابن فرات بن خالد ضبّی رازی

منسوب است به « ضبّ بن اُد بن طانجة بن الیاس بن مضر » پدر قبیله ای مشهور در عرب که عده زیادی ادیب فقیه و محدث از این قبیله برخاسته اند . در اینکه وی شیعه یا سنی بوده اختلاف است لکن بواسطه خدماتی که انجام داده قطعا می توان گفت که شیعه بوده است .

وی در ری متولد شد و جهت اخذ حدیث به مصر ، دمشق ، کوفه ، بغداد ، شام ، جزیرة العرب ، یمن و اصفهان مهاجرت نموده و پس از تکمیل فضایل به ری مراجعت نمود .

او از معاصرین احمد ابن حنبل بوده و نزد وی احترام زیادی داشته است .

در سفری که عازم حج بود در مدت توقف در اصفهان مشاهده کرد که مردم اصفهان دشمنی شدیدی با امام علی (ع) دارند و صبّ و لعن او را ثوابی بس بزرگ و از واجبات می دانند . تا حدی که برای رسیدن به حاجات خود مجلس ختم لعن بر علی (ع) برپا میکنند و برخی نام مقدس حضرت را بر زیر کفش های خود کنده اند تا در هنگام راه رفتن هم از ثواب این کار بهره مند شوند .

شیخ ابو مسعود با دیدن این مناظر از رفتن به سفر حج منصرف شد و به همراهان خود چنین گفت که مسئله مهمی برایش پیش آمده که از حج خانه خدا مهمتر است .

وی در اصفهان ماند و مدت چهار سال در محافل و مجالس مختلف به نقل حدیث از پیامبر(ص) درباره یکی از بزرگان مسلمین پرداخت ولی نام او را بر زبان نیاورد تا جایی که مردم اصفهان شدیدا حریص و مصر بر شنیدن نام این بزرگ مرد بودند .

سرانجام در یکی از جلسات بزرگ که عده زیادی برای شنیدن این نام جمع شده بودند ، نام این مرد بزرگ را فاش کرد .

نقل است که مردم اصفهان با شنیدن این نام بسیار منقلب و ناراحت شدند و عده ای از مردم بخاطر اعمال ناشایستی که انجام داده بودند از شدت غصه و اندوه دق کرده و مُردند . 

  

شیخ ابو مسعود چهل و پنج سال در اصفهان ماند و به ذکر حدیث و تربیت محدثین پرداخت و در شعبان سال 258 ق وفات یافت .

قاضی ابراهیم ابن احمد خطّابی بر وی نماز خواند و محمد بن عاصم وی را غسل داد .

قبر وی در بقعه ای بزرگ در قبرستان آبخشان اصفهان قرار دارد .

 

به نقل از وبلاگ نقش جهان

اصفهان در افسانه ها و اساطیر

- پیدایش اصفهان :

* نقل است که زمین اصفهان در « برج قوس » ( آذر ) زاده شده است . (1)

* در روایات اینگونه آمده که : « هنگامی که خداوند آسمانها و زمین را آفرید به آنان فرمان داد که به سوی من آیید ( س فصلت آیه 11 ) و در آن هنگام زمین اصفهان (منطقه لسان الارض) به سخن در آمد و ندای حق را لبیک گفت » . (2)

 

2- سازنده اصفهان :

* آنرا به « اصبهان ابن فلوج ابن سام ابن نوح نبی » نسبت می دهند . شاید بخاطر شباهت اسمی است .

نقل است در آن هنگام که نمرود دستور داد از سرتاسر نقاط هیزم جمع کنند برای سوزاندن « ابراهیم خلیل الله (ع) » ، مردم اصفهان از این کار سر باز زدند و مامورین نمرود را از شهر بیرون راندند و ابراهیم (ع) بر این شهر دعا کرده که « خدایا این شهر را از علم و عالم خالی مگذار » .

و نیز می گویند محل اسکان و گذر « سلیمان ابن داود (ع) » بوده است .

 

* همچنین ساخت این شهر را به « تهمورث » و « جمشید » از پادشاهان پیشدادی نسبت می دهند .

و نیز « کیقباد » پادشاه کیانی و « هُمای » تنها زن تاجدار ایرانی آنرا بازسازی و گسترش داده اند .

 

بزرگ آزادمرد اساطیری ایران « کاوه آهنگر » و پهلوان بزرگ باستانی « گودرز » را اهل اصفهان ذکر کرده اند .

 

3- وجه تسمیه :

* در زمان حکومت ماد این منطقه قلمرو قوم عیلامی « پارتاکنا » بود و این شهر را « پرتیکان » می نامیدند .

* در زمان هخامنشیان نام آن « گابه » یا « گابیه » بوده که نشانه ای از اهمیت و حرمت این مکان است . زیرا که گاو در آئین اقوام باستان از اهمیت و تقدس بسیار زیادی برخوردار بوده است .

* بعدها با نام « گی » خوانده می شده که پس از حمله اعراب به « جی » تبدیل شده است .

* در زمان ساسانیان از این رو که مرکز سپاهیان و نیروهای نظامی بوده با نام « اسپادانا » یا « اسپاهان » یا « اسپهان » نیز خوانده می شده که پس از حمله اعراب به « اصباهان » یا « اصبهان » تبدیل شده .

* به واسطه سرسبزی و زیبایی برخی آنرا « صفاهان » خوانده اند .

* امروزه کلمه « اصفهان » تلاقی از دو کلمه « صفاهان » و « اصبهان » می باشد .

* همچنین در دورانهای مختلف به دلیل زیبایی و جاذبه های فراوان ، آنرا « نصف جهان »  و « نقش جهان » نیز خوانده اند .

* در چندین مورد نام « آپادانا » نیز برای آن به کار برده شده است .

-------------------

1- شکل برج قوس (کمان) :

« تن یک شیر یا ببر » که نشان از شجاعت و دلیری است .

دُم آن به شکل « اژدها » که نشان از نفس سرکش انسان است .

سر آن « یک انسان با کمانی در دست که به سمت اژدها نشانه رفته » و نشان از نبرد با نفس دارد .

( از زمان صفویه به بعد لباس و کلاه این انسان شبیه سربازان صفوی شده است )

مشاهده تصویر

 

2- کتاب ذکر اخبار اصبهان - حافظ ابونُعَیم اصفهانی قرن چهارم هجری

 

به نقل از وبلاگ نقش جهان

پیامبران مدفون در اصفهان

دو تن از پیامبران بنی اسرائیل در شهر اصفهان مدفون هستند .

 

1- مقبره منسوب به یوشع نبی (ع) در لسان الارض در تخت فولاد

2- مقبره منسوب به شعیاء نبی (ع) در جوار مرقد امامزاده اسماعیل (ع) – خیابان حافظ

 

      قبر یوشع نبی - لسان الارض

 

      قبر شعیاء نبی - خ هاتف

 

به نقل از وبلاگ نقش جهان

مادی فرشادی

مادی « فرشادی » از طولانی ترین مادی های اصفهان است که از نزدیکی باغ پرندگان در پارک ناژوان از رودخانه جدا شده و پس از گذر از پارک ناژوان ، بزرگراه خیام و خیابانهای شهید بهشتی (شاهپور قدیم ) ، اردیبهشت ، ابوذر ، شمس آبادی ، چهارباغ عباسی ، استانداری ، فرشادی ، نشاط و ملک ، « مادی علیرضاخان » نام گرفته و پس از گذر از گلزار ، بزرگمهر و رکن الدوله ، از این پس « مادی خوراسگان » نام گرفته و پس از گذر از خیابان امامزاده زید ( هشت بهشت جدید ) ، بزرگراه شهید آقابابایی و خیابان همدانیان به سوی خوراسگان و کرد آباد می رود .

این مادی از معدود مادی های اصفهان است که هنوز آب در درون آن جریان دارد و در مسیر خود از داخل مدرسه سلطانیه چهارباغ (امام صادق) و کاروانسرای مادر شاه (هتل عباسی) عبور می کند .

 

     

     

     

 

به نقل از وبلاگ نقش جهان

مجسمه زایچه اصفهان

میدان بزرگمهر - پارک مشتاق   

 

 

به نقل از وبلاگ نقش جهان

پلهای تازه کشف شده

پلهای تازه کشف شده

 

در جریان حفاری های سال 83 در شمال پل خواجو

دیواره قدیمی پل خواجو و دو دهانه پل کشف شد .

همچنین یک دهانه تونل آب که به سمت مادی نیاصرم می رفت و برخی می گویند در اینجا آسیابی قرار داشته .

این تونل در سمت غربی شمال پل در کنار پله های مشرف به خیابان کمال اسماعیل قرار دارد و روی دهانه ورودی آن را با شیشه پوشانده اند اما با کمی دقت داخلش قابل دیدن است .

 

 

 

پلهای تازه کشف شده

 

 

نمای امروزی محوطه

 

 

دهانه تونل آسیاب

 

 

به نقل از وبلاگ نقش جهان

مقبره پروفسور پوپ


« پروفسور آرتور آپرام پوپ » ایرانشناس بزرگ آمریکایی متوفی 1348 شمسی در شیراز

و همسرش « دکتر فیلیس اِگِرمَن »  متوفی 1355 شمسی در شیراز

وصیت کردند که بعد از مرگ جسدشان را در کنار زاینده رود اصفهان دفن کنند .

این دو دانشمند بزرگ چهانی را در کناره شمال شرقی « پل خواجو » در ابتدای پارک مشتاق دفن کردند .

 

             مقبره پروفسور پوپ

 

به نقل از وبلاگ نقش جهان

میرزا حبیب اصفهانی

میرزا حبیب اصفهانی (تخلص: دستان) از شاعران و مترجمان سده سیزده هجری قمری ایران است. تبار وی از روستای بن چهارمحال بود و در اصفهان و تهران و بغداد به تحصیل پرداخت. در سال 1283 قمری به استانبول گریخت و در 1315 ق. در بورسا درگذشت.

وی کتاب سرگذشت حاجی بابای اصفهانی اثر جیمز موریه را به فارسی ترجمه کرده است و این ترجمه غالبا به عنوان یکی از بهترین نمونه‌های ترجمه‌ی فارسی شمرده می‌شود گرچه بررسی‌ها و تحقیقاتی نشان داده که ترجمه بسیار آزاد است و به هیچ وجه دقیق نیست.